ساخت تلهفیلم را هم تجربه خواهم کرد
لیلا برخورداری متولد سال 1357 و فارغالتحصیل کارگردانی تئاتر از دانشکده هنرهای زیباست. حضورش در تلویزیون را با مجموعه خواب و بیدار آغاز کرد؛ نقشی که به نوبه خودش بسیار متفاوت بود و این بازیگر جوان را از همان ابتدای حضورش به شهرت رسانید. این همکاری با کارگردان سرشناس تلویزیون ادامه پیدا کرد و نقش مهین در آپارتمان 85 تداوم پیدا کرد. برخورداری حضورش در این مجموعه را متمایز از سایر مجموعههایی که بازی کرده میداند.
سالهاست که در تلویزیون مشغول فعالیت هستید، چرا این اتفاق به سینما نرسیده؟
در حقیقت هیچ وقت برای خودم فرقی نمیکرده که در چه مدیومی فعالیت کنم، البته من در یک فیلم سینمایی به کارگردانی محمدرضا ورزی نقش اول را بازی کردهام که هنوز اکران نشده است. شاید آن اتفاقی که باید در حوزه سینما بر مبنای نقشهایی که تاکنون در تلویزیون بر عهده داشتهام بیفتد هنوز به وجود نیامده و پیشنهاداتی که طی این سالها داشتم هیچگاه شبیه نقشهای من در تلویزیون نبوده، خود این اتفاق همیشه برایم ابهامی را ایجاد میکرده که آیا باید آن نقش بخصوص را قبول کنم یا نه. سینما جزو علاقهمندیهای اول من است و حتی مدیوم سینما را خیلی بیشتر دوست دارم، چراکه جادو و طیف وسیع این عرصه همیشه برایم جذاب بوده است. نمیدانم چرا ولی آن اتفاقی که همیشه مدنظر من بوده هنوز نیفتاده، چیزی که در کل برایم مهمتر است خود نقش است، ارزش حضور یک بازیگر بر مبنای نقشی تعریف میشود که در آن حضور دارد، تلویزیون رسانه جمعی گستردهای است و اگر یک بازیگر بتواند خیلی خوب از عهده نقشی برآید میتواند به قول معروف جا پای خود را خیلی خوب در این عرصه تثبیت نماید.
ساختمان 85 یکی از متفاوتترین درامهای پلیسی این سالها در تلویزیون است و به طور حتم حضوری متفاوت از شما. درست است؟
معمولا کارهای پلیسی در ایران خیلی پلیسمحور هستند و آنچه در اینگونه از کارها دیده میشود حرکات فیزیکی و نمایشی است. تا زمانی که مهدی فخیمزاده مجموعه خواب و بیدار را کارگردانی کرد و این سریال در زمان خودش بسیار خاص جلوه کرد و گونهای جدید و متفاوت از مجموعه و نماد پلیس را معرفی کرد. در کارهای دیگر این کارگردان هم این قضیه اتفاق افتاد و این رنگ و لعاب حضور پلیس همچنان مشهود بود. به مرور زمان این اتفاق کمی دستخوش تغییر شد بخصوص در کار فعلی (آپارتمان85) که فضای کار بیشتر به نوع آثار آگاتا کریستی شباهت پیدا کرد، هدف این بود که اگر قرار است کار به نوعی جنایی جلوه نماید بستر و لایه رویی آن به گونهای باشد که کار را معناگونه معرفی نماید. این اتفاق در مجموعه ساختمان 85 بسیار قابل بحث است که این بار بخش پلیس و اسلحه کمرنگتر میشود و محتوای معماگونه بار اصلی قصه را به دوش میکشد. من فکر میکنم این اتفاق باید عمومیت بیشتری پیدا کند و در سایر کارهای پلیسی نیز این تفاوت ایجاد شود. این کار باعث میشود که ما به محتوای باطن یک قصه برسیم و صد البته که میتواند اثرپذیری بیشتری هم در ذهن مخاطب ایجاد کند.
چرا آپارتمان؟ آیا آپارتمان نمادی از یک جامعه است با حضوری از آدمهای مختلف یا نه؟
بله دقیقا این آپارتمان یک نماد است و انگار بخشی است که از جامعه گرفته شده که آدمهای مختلف در آن با رفتارها و تفکرات گوناگون عمل میکنند. خود اتفاقی که در این آپارتمان میافتد بستری میشود برای این که نقابی که هریک از این شخصیتها دارند برداشته شود و آدمها خصلت واقعی خود را نمایان سازند.
به نظر میرسد نقش مهین با بازی شما جزو اصلیترین کاراکترهای این مجموعه است و بخش اعظمی از بار مجموعه را به دوش میکشد. آیا از دید شما هم همینطور است؟
خیلی خوشحالم که بار دیگر این اتفاق افتاد و من افتخار همکاری دیگری را با آقای فخیمزاده داشتم، یکی از ویژگی شاخصی که در نوع کارهای مهدی فخیمزاده دیده میشود این است که نقش را متناسب با شخصیت خود بازیگر طراحی میکنند و به قول معروف نقش اندازه خود بازیگر در میآید. به مرور با خانواده مهین در داستان بیشتر مواجه میشویم، اینها در حقیقت یک عده دزدهای خرده پا هستند که از راه دزدی امرار معاش میکنند و به گفته خود شما خوشحالم که مهین پررنگ جلوه کرد.
ویژگیهای نقشهایی که بازی میکنید چیست که آنها را باورپذیر میکند، آیا چند بعدی بودن آنها نیست؟
این اتفاق ویژگی اصلی خلق شخصیت در نگاه مهدی فخیمزاده است. من بیشتر حضورم در تلویزیون با کارهای ایشان بوده و این را یک خصلت میدانم. این نقشها خیلی معطوف به یک طیف نبودهاند و شاید برای همین متفاوت و باورپذیر به نظر میرسد. من از زمان خواب و بیدار که نقش کبری یک دختر عقبافتاده را بازی میکردم تا به امروز همه نقشهایم متفاوت بوده و هیچکدام را شبیه دیگری نمیدانم. خیلی از نقشهای من مثل نقش کبری کاملا تیپسازی شده بودند و اصلا یک کاراکتر نبودند. در مجموعه «حس سوم» نقش یک دختر جوان و کاملا مثبت را بازی میکردم که نمادی از یک نسل جوان بود. در کار «بیصدا فریاد کن» شخصیت کاراکترم خاکستری بود که در عین مثبت بودن رگههایی از منفی بودن را همراه داشت. نقش مونا در «بیصدا فریاد کن» را یکی از بهترین نقشهایی میدانم که طی این سالها بازی کردم. در ساختمان?85، مهین یک آدم متوسطی است، از یک طبقه متوسط که خیلی اوقات کارهایی بر خلاف روال معمول انجام میدهد. حتی این شخصیت را هم منفی نمیدانم چون به عقیده من دستهبندی مشخصی برای نقش مثبت و منفی وجود ندارد. چون یک دستهبندی صرف روی باورپذیری یک نقش اثر میگذارد. چرا که باید یک نقش برگرفته از زندگی عادی باشد و همانطور که هر کدام از ما به صرف خصلت و ویژگیهایمان گاهی مواقع مثبت میشویم و زمانی رگههایی از خاکستری بودن را داریم، پرداخت شخصیت نیز باید از این روال تبعیت نماید.
معمولا این دستهبندی به شکل مطلق در ارتباط با نقشهایی که شما بر عهده داشتید نیفتاده است.
بله. چون خودم هیچ وقت به این دستهبندی معتقد نبودم، خیلیها میگفتند نقشهایی که من بازی کردم همگی شبیه هم بودند در حالی که خود من همیشه سعی کردم این شباهت وجود نداشته باشد و الان که دقیقتر نگاه میکنم میبینم که نقش مونا، فریبا، مهین و... در هیچ کدام از سریالها به هم شبیه نبودهاند. تکبعدی بودن شخصیت، نقش را از مسیر عادی و طبیعی خود خارج میکند.
شما با آقای فخیمزاده زیاد کار کردهاید، خصوصیات ویژه کارهای ایشان چیست؟
کار کردن با ایشان برایم لذتبخش است. چون همیشه نقشهایی را در اختیار من میگذارد که جای کار زیادی دارد، آثار فخیمزاده معمولا در مدیوم تلویزیون در طیف بخصوصی میگنجد و همیشه بیننده خاص خود را داشته است. در کنار همه این تفاسیر کار کردن با کارگردانهای دیگر را هم میپسندم، چراکه یک بازیگر باید متفاوت کار کند. فخیمزاده روی کارش دقت زیادی دارد و همیشه نقشهایی که به بازیگر میدهد بر مبنای شخص خود بازیگر در اختیار او قرار میگیرد. فخیمزاده خودش مینویسد و خودش کارگردانی میکند پس اشراف کاملی به قضیه دارد. در کنار این بازی هم میکنند و این به عقیده من یکی از تواناییهای بارز شخص مهدی فخیمزاده است. بازیگردانی را خوب میشناسند و بازیگران را به خوبی هدایت میکنند.
رابطهات با تئاتر چگونه است؟
من سابق بر این یک تئاتر را کارگردانی کردم که کار پایاننامهام بود و موضوع آن در ارتباط با زنهای قاجار بود. بعد از آن ترغیب شدم که کار کارگردانی را ادامه بدهم. مجموعه تلهتئاترهایی با نگاه به جنبه روانشناختی این آثار برای شبکه آموزش انجام دادم که قرار است در شبکه 4 هم پخش شود. در مجموعهای هم تحت عنوان اطلسیهای لگدمال شده هم کارگردانی را بر عهده داشتم و هم بازی کردم.
پس احتمالا این عرصه را جدیتر دنبال میکنید؟
بله، برایم تجربه جالبی بود. چراکه فکر میکنم یک بازیگر خوب اگر کارگردانی هم بلد باشد میتواند پیشرفت خوبی در هر دو زمینه داشته باشد. قطعا ادامه میدهم و اگر شرایط مناسبی وجود داشته باشد ساخت تلهفیلم را هم تجربه خواهم کرد.
و صحبت آخر... .
ساختمان 85 را دنبال کنید، چراکه مجموعه در ادامه چالشانگیزتر خواهد شد و جذابیت بیشتری خواهد داشت.
شبنم
از بازیگران بیشتر بدانید
کارگردان ریسک نکند، نقش تکراری میشود.
انوشیروان فاطمی بازیگری است که او را بیشتر به واسطه حضورش در سریالهای فخیمزاده میشناسیم. فاطمی اصول بازیگری را در کلاسهای آموزش بازیگری و تحت نظر مهدی فخیمزاده آموخت.
از کارهایش میتوان به فیلمهای همنفس، شبانه و مجموعههای تلویزیونی حس سوم، بیصدا فریاد کن و... اشاره کرد. او اصالتا جنوبی است و دوست دارد نقشهای متفاوت را تجربه کند اگرچه بیشتر در نقشهای منفی او را دیدهایم. این بار به بهانه حضورش در سریال ساختمان 85 به سراغش رفتیم.
در مورد بازیگری به چه چیزهایی فکر میکردید و دغدغه اصلیتان چه بود؟
به بازی در نقشهایی که من را در موقعیتهای جدید شخصیتی و فردی قرار دهد و در راستای زندگی واقعی خودم نباشد، فکر میکردم و دغدغه اصلیام شناسایی خودم در قالب شخصیتهایی بوده و هست که اجازه تجربه زندگی دیگری در مدیوم تصویر را به من بدهند. گرچه این زندگی مجازی است، اما لذت آن نیز در همین است که شما میتوانید عواطف و حواس خود را در شرایط مجازی به کار گیرید. بدون آن که عواقب واقعی آن دامنگیرتان شود. مثلا دزدی میکنید بدون آن که واقعا توسط پلیس دستگیر شوید، اما برای ارائه درست چنین نقشی باید آن را باور کنید و این باور یعنی یک زندگی دیگر که لذتبخش است.
آیا توانستهاید در طی این سالها به این دغدغه پاسخ دهید؟
از نظر خودم بله و اگر بیننده نیز من را در نقشهایی که بازی کردهام باور کرده باشد به این دغدغه پاسخ مثبت داده شده است.
تفاوت در نقش یعنی تفاوت در مختصات روانی، اجتماعی، ظاهری و اساسا موقعیتی که شخصیت گسترده وسیعی را در بر میگیرد. حتی ضرباهنگ و زمانبندی رفتارهای بدنی بازیگر نیز باید به تناسب نقش تغییر کند، الزاما معنیاش این نیست که یک بار دکتر باشید، بار دیگر خلبان و... گرچه این هم نوعی از تفاوت در نقش است. ممکن است یک بازیگر چندین بار نقش یک پلیس را بازی کند ولی در موقعیتهایی با مختصات متفاوت این هم نوعی از تفاوت در نقش محسوب میشود.
آیا در شرایط کنونی میشود تفاوت در نقشهای مختلف را تجربه کرد؟
خیلی کم اتفاق میافتد. علت آن هم عدم ریسکپذیری کارگردانان در انتخاب بازیگر است. یعنی عموما برای نقشهایی به سراغ شما میآیند که قبلا امتحانتان را درخصوص ارائه مشابه آنها پس دادهاید و دلیل دیگر وجود فیلمنامههایی است که در طیفهای نزدیک به هم نوشته میشوند. وقتی موضوعات تکراری است نقشها هم تکراری میشوند. دلیل این امر نیز محدودیتهایی است که اکثر دستاندرکاران این حرفه از آن مطلعاند از جمله آنها خط قرمزهای سلیقهای است.
چرا هیچگاه آنطور که باید نقشهایتان متفاوت از یکدیگر نبودند؟
اتفاقا نقشهای من کاملا از یکدیگر متفاوت بودهاند. تفاوت در نقشها صرفا مثبت یا منفی بودن آنها نیست. بلکه تغییر در مختصات آنهاست.
بازی در نقشهای منفی را چگونه ارزیابی میکنید؟
شخصیتهای به اصطلاح منفی از آن جهت که با محیط اطراف خود در تعارض و تقابل قرار دارند چالشپذیر هستند و به همین دلیل از ابعاد شخصیتی پیچیدهتری برخوردارند. این چند بعدی بودن آنها را از ریتم یکنواخت و عادی زندگی روزمره مردم جدا کرده و باعث برجسته شدنشان میگردد.
آیا دلیل خاصی دارد که بیشتر با مهدی فخیمزاده همکاری میکنید؟
علت، عملکرد حرفهای آقای فخیمزاده است و نقشهایی به من پیشنهاد میدهند که برایم قابلقبول است. البته من تاکنون با کارگردانهایی مانند بهرام بیضایی، نیکخواه آزاد، راما قویدل، امید بنکدار و کیوان علیمحمدی نیز کار کردهام و فعالیتم محدود به کارهای آقای فخیمزاده نبوده، نیست و نخواهد بود. اصل همکاری مبتنی بر طی شدن مراحل حرفهای هر کاری است.
فخیمزاده کارگردان خوبی است یا استاد خوبی؟
از نظر من هر دو.
مهمترین درسی که از او گرفتید؟
در هیچ مقطعی از کار با هیچکس رودربایستی نداشته باشم. این یعنی حرفهای بودن.
تنها آشنایی با این کارگردان باعث شد که نقش هاشم در سریال ساختمان 85 را بپذیرید؟
خیر فقط آشنایی نبود. اگر نقش را دوست نداشتم این همکاری تکرار نمیشد.
به نظر شما هاشم چه شخصیتی دارد؟
کسی که دست و پا میزند تا از دست آنچه تقدیر برایش رقم زده، بگریزد؛ انسانی در نوسان بین جبر و اختیار.
فکر میکنید مخاطبانتان هم توانستهاند شخصیت هاشم را باور کنند؟
نمیدانم. اما برای خودم این باور رخ داده است. وگرنه این نقش را بازی نمیکردم.
از ابتدا قرار بود هاشم با لهجه جنوبی صحبت کند؟
با توجه به مختصات نقش من و آقای فخیمزاده به این نتیجه رسیدیم که شهرستانی بودن هاشم که منجر به لهجهدار بودن او میشود، میتواند انتخاب درستی باشد و روی نقش اثر خود را بگذارد.
فکر میکنم خودتان هم جنوبی هستید. درست است؟
بله. من متولد آبادان هستم و در آنجا بزرگ شدهام به همین دلیل هم روی لهجه مسلط بودم.
نمیخواهید با نقشهای مثبت آشتی کنید؟
من با اینگونه نقشها قهر نکردهام که بخواهم آشتی کنم، نقش مثبت و هر نقش دیگری که بتوانم از عهده آن بربیایم را با پرداخت شخصیتی ـ موقعیتی درست با کمال میل میپذیرم.
چرا این قدر هاشم از مهین حرفشنوی دارد؟
چون آنها علاوه بر اینکه زن و شوهر هستند، همکار هم هستند و طبیعی است که با هم تبادل نظر کنند و تایید یکدیگر را بخواهند.
چه فرقی بین اولین سکانس بازیتان در سریال ساختمان 85 با آخرین سکانس آن وجود داشت.
طبیعی است که در سکانس آخر به نهایت شناخت خود از نقش رسیدم چون بیشترین زمان را با آن سپری نمودهام.
به نظر شما شاه سکانس سریال ساختمان 85 کدام سکانس است؟
فقط میتوانم به شاه سکانس نقش خودم اشاره کنم که سکانسهای پایانی بازیام در ساختمان 85 است.
به نظر شما چگونه میتوان به نهایت کیفیت در آثار تلویزیونی و سینمایی دست پیدا کرد؟
فراهم شدن 4 عامل اساسی ضامن کیفیت است. اول، فیلمنامه خوب و اصولی هم از نظر محتوا و هم از نقطه ساختار. دوم، پول و سرمایه کافی که با مدیریت درست در زمان مقرر و قیدشده در قراردادها در اختیار عوامل کار و پروژه قرار گیرد و کسی نگران دریافت آن نباشد. سوم، انضباط کاری. چهارم، به کارگیری عوامل متخصص و کاربلد در همه زمینهها.
منبع: jamejamonline.ir
از بازیگران بیشتر بدانید
مهدی سلوکی (متولد ۱۴ خرداد ۱۳۶۱ در اصفهان) بازیگر ایرانی است
بیوگرافی مهدی سلوکی + تصاویر جدید از مهدی سلوکی و همسرش
چکیده ای از بیوگرافی مهدی سلوکی:
نام و نام خانوادگی | مهدی سلوکی |
نام اصلی | محمدمهدی سلوکی |
زمینه فعالیت | سینما و تلویزیون |
تاریخ تولد مهدی سلوکی |
۱۴ خرداد ۱۳۶۱ (۳۴ سال) |
محل زندگی | تهران |
ملیت |
ایرانی |
پیشه |
بازیگر |
بیوگرافی مهدی سلوکی:
مهدی سلوکی در 14 خردادماه سال 1361 در اصفهان به دنیا آمد، پدر مهدی افسر نیروی هوایی ارتش و اصالتا تهرانی است،زمانی که مهدی به دنیا آمد، سرهنگ سلوکی مامور به خدمت در پایگاه هشتم شکاری نیروی هوایی در اصفهان بود و به همین دلیل شناسنامهاش را در اصفهان گرفتند پس از پایان ماموریت پدر به همراه خانواده به تهران بازگشت و در محله نارمک تهران سکنی گزید.
مادر مهدی سلوکی اصالتا اراکی است، فرزند اول خانواده محمد در سوم اسفندماه سال 1358 به دنیا آمد، او مجری شبکه تهران است. خانواده سلوکیها اصیل و متعصب و مذهبیاند. پدر و مادر مهدی سلوکی هر دو تحصیلکرده و اهل فرهنگو هنر بودند.
مهدی سلوکی با برنامهٔ تلویزیونی نیمرخ وارد تلویزیون شد
دوران کودکی مهدی سلوکی مثل بقیه پسر بچهها، به شیطنت گذشت، در مجتمع مسکونی پایگاه هشتم شکاری مهدی اغلب اوقات با همراهی برادرش مشغول بازیهای کودکانه بود.
مهرماه سال 1367، مهدی سلوکی به کلاس اول رفت، از آنجا که محمد در کلاس پنجم همان دبستان درس میخواند، دیگر بچههای مدرسه حریف شیطنتهای او نمیشدند. مهدی بسیار باهوش و با استعداد و پرحافظه بود، اما به خاطر همان شیطنتها فرصت کمتری برای درس خواندن میگذاشت و همیشه شب امتحان برای نمره زحمت میکشید! برادرش هم به او کمک میکرد و این روال در دوران راهنمایی هم ادامه داشت تا اینکه وارد دبیرستان شد.
دوران کودکی مهدی سلوکی مثل بقیه پسر بچهها، به شیطنت گذشت
مهدی سلوکی هنرستان و رشته گرافیک را برگزید در حالی که در کودکی خود و خانوادهاش آرزوی مهندسی، خلبانی و پزشکی داشتند. او در هنرستان مالک اشتر تهران، درس خواند و در همین مقطع هم بود که جذب کار هنری و تلویزیونی شد تا آنقدر سرش شلوغ شود که دیگر زیاد به درسها نرسد. البته مسیر آیندهاش را هم انتخاب کرده بود و گرافیک دیگر به کارش نمیآمد. او سال 79 دیپلم گرافیکش را گرفت و دیگر تمام وقت روی کار هنری و حرفهای زوم کرد و انرژی گذاشت.
مهدی سلوکی پس از پایان دوران خدمت سربازی و در شرایطی که چند مجموعه بازی کرد و چند برنامه را به عنوان مجری در کارنامه داشت، احساس کرد که در دانشگاه باید شرکت کند، به همین دلیل برای کنکور خواند و در رشته بازیگری دانشگاه آزاد اراک قبول شد، منتهی حجم بالای کار و کمبود وقت اجازه داد، او تا لیسانس پیش برود. گفتنی است مهدی سلوکی نقاشی چیرهدست است.
پدر مهدی سلوکی، افسر نیروی هوایی ارتش و اصالتا تهرانی است
درباره مهدی سلوکی میگویند: همیشه معلمها و ناظمها از دستش شاکی بودند و هر روز یک جای بدنش درد میکرد تا اجازه بگیرد و به منزل برود! دیگر همه دستش را خوانده بودند، اما مهدی آنقدر طبیعی نقش بازی میکرد که اصلا جرقه بازیگر شدنش هم توسط یکی از معلمان زده شد و روزی به او گفت: تو بهتر است بروی هنرپیشه شوی!
مهدی سلوکی از کودکی نقاش قابلی بود تا جایی که نزدیکانش وقتی میخواستند در هنر برای او آیندهای تصور کنند، او را در جایگاه یک نقاش حرفهای و مشهور میدیدند. عشق به نقاشی باعث شد او پس از دوره راهنمایی قید دبیرستان وخلبانی و پزشکی را زده و وارد هنرستان گرافیک شود. زمانی که ماجرای بازیگر شدنش پیش آمد، هنوز نقاشی هنر اول مهدی بود و تا قبل از پخش مجموعه نرگس مهدی نیز در تمام مصاحبههایش رسما میگفت که بازیگری نه شغل اول اوست و نه عشق و هنر اول و همیشه تاکید داشت که نقاشی را ترجیح میدهد اما امروز دیگر چنین نیست. مهدی سلوکی در میان سایر هنرها به خطاطی هم مسلط است اصلا خط خوش در خانواده سلوکیها ارثی است و پدر و برادرش هم بسیار خوش خط هستند.
مادر مهدی سلوکی اصالتا اراکی است
رانندگی پشت فرمان اتومبیل به همان اندازه که برای مهدی جذابیت تفریحی دارد، برای خانواده و دوستدارانش نگرانکننده است چون او عاشق سرعت بوده و حتی در زندگی خصوصی هم معمولا با سرعت تصمیم گرفته و عمل میکند! البته مهدی راننده ماهر و باتجربهای است،.
مهدی سلوکی عاشق پرسپولیس و رئال مادرید است، از بازی برزیل هم خوشش میآید. او بهترین فوتبالیستهای تاریخ ایران و جهان را، احمدرضا عابدزاده و مارادونا میداند... بهترین دوست ورزشیاش «علی انصاریان» است. بهترین شهر ایران را شیراز و بهترین مقصد برای سفر را شمال میداند... بهترین رنگ از نظر او قرمز است.
مهدی سلوکی، با سریال نرگس به شهرت رسید
فیلم شناسی مهدی سلوکی
فیلم های سینمایی مهدی سلوکی
* سگهای پوشالی (۱۳۹۲)
* دنیای پرامید (۱۳۹۱)
* پروانگی (۱۳۹۰)
* پاتو زمین نذار (۱۳۸۷)
* زادبوم (۱۳۸۷)
* کریستال (۱۳۸۷)
* احضار شدگان (۱۳۸۶)
* سرگیجه (۱۳۸۵)
* گلهای شببو (تلهفیلم)
* ساعت ۲۵
* آماده باش (تلهفیلم)
* چشماتو نبند
مجموعه های تلویزیونی مهدی سلوکی
* مرز خوشبختی (۱۳۹۵ حسین سهیلی زاده)
* مهر طوبی (۱۳۹۴ سید مجید موسویان)
* خوب بد زشت (۱۳۹۳ منوچهر هادی)
* ستایش۲ (۱۳۹۳–۱۳۹۲)
* پروانه (۱۳۹۱ جلیل سامان)
* راستش را بگو (۱۳۹۱ محمد رضا آهنج)
* سایه روشن (۱۳۹۰ آرش معیریان)
* پنج کیلومتر تا بهشت (۱۳۹۰ علیرضا افخمی)
* ستایش (۹۰–۱۳۸۹ سعید سلطانی)
* پنجمین خورشید (۱۳۸۸ علیرضا افخمی)
* نرگس (۱۳۸۵ سیروس مقدم)
* ما چند نفر (۱۳۸۵)
* باجناغها (۱۳۸۳)
* تب سرد (۸۳–۱۳۸۲ علیرضا افخمی)
* روشنایی دشت (۱۳۸۱–۱۳۸۰)
* چراغهای خاموش (۱۳۸۰)
* بوی غریب پاییز
* غریبانه
تصاویر مهدی سلوکی
عکس های مهدی سلوکی
مهدی سلوکی و همسرش
عکس عاشقانه مهدی سلوکی و همسرش
گردآوری:بخش بازیگران بیتوته
از بازیگران بیشتر بدانید
بازیگر نقش مهتاب در مجموعه تلویزیونی "دلنوازان" راهنمایی دقیق حسین سهیلیزاده و حضور بازیگران پیشکسوت را بزرگترین کمک به بازیگران جوان در ایفای نقش دانست.
سمانه پاکدل درباره بازی در مجموعه تلویزیونی "دلنوازان" به کارگردانی سهیلیزاده به خبرنگار مهر گفت خصوصیات اخلاقی مهتاب که دختری احساسی است، اما منطقی تصمیم میگیرد و بین احساس و تدبیر توازن را رعایت میکند برایم جالب بود و من را برای بازی در این پروژه ترغیب کرد.
وی در ادامه افزود: حضور سهیلیزاده و پخش شبانه "دلنوازان" در انتخابم بیتاثیر نبود. به هر حال مخاطبان دیدن مجموعههای اجتماعی را دوست دارند و این مجموعه هم تعلیقهای زیادی برای مخاطبان دارد. به نظرم شخصیت مهتاب سفید مطلق نیست و نقاط خاکستری هم دارد مثل قضاوت نادرست او درباره دکتر فرهاد زند.
بازیگر نقش مهتاب ادامه داد: مهتاب درونگرا است و سعی میکند مشکلاتش را خودش حل کند، چون مادری بیمار و خواهری دارد که بیشتر به دنبال شیطنت است. مهتاب دختری است مستقل که روی پای خودش میایستد. بنابراین سر زدن اشتباهات کمتر از او به دلیل تحصیلات و موقعیت خانوادگیاش بیراه هم نیست.
پاکدل ادامه داد: نقش مهتاب را خیلی دوست داشتم و سعی کردم نقش را آنطور که آقای سهیلیزاده و فیلمنامه از من میخواهد دربیاورم. نقش دختری صبور و متین. مهتاب یک عاشق واقعی است و سنتشکنی میکند. او عشق خود را با بهزاد نادیده میگیرد تا یک ازدواج تحمیلی انجام نشود.
وی درباره همکاری با سهیلیزاده گفت: با توجه به اینکه من به درجهای از بازیگری نرسیدهام که بخواهم درباره شخصیتی که بازی میکنم نظر بدهم، اما کارگردان مانند پدری مهربان نه تنها به بازیگران هنگام بازی آرامش میداد، بلکه برای تمام صحنهها از نظر بازیگران هم استفاده میکرد و میخواست دیالوگها را آنطور که راحتترند، اما صحیح بیان کنند.
این بازیگر درباره حضور بازیگران پیشکسوت همچون پرویز فلاحیپور گفت: نمیدانم چگونه از کمک بازیگرانی چون آقای فلاحیپور، خانم کوثری و... تشکر کنم. آنها نهایت همکاری را با بازیگران جوان کردند. از زحمات سهیلیزاده کارگردان، ایرج محمدی و مهران مهام تهیهکنندگان و امیر سلیمانی دستیار کارگردان قدردانی میکنم که کمک زیادی به من کردند.
از بازیگران بیشتر بدانید
بیوگرافی عمار تفتی+ جدیدترین تصاویر عمار تفتی
عمار تفتی (زاده ۳ دی ۱۳۶۰ در تهران) بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون، دستیار صحنه و لباس، و دستیار کارگردان ایرانی است.
بیوگرافی عمار تفتی:
نام اصلی: عماردهقانی تفتی
زمینه فعالیت: بازیگر
تولد : ۳ دی ماه ۱۳۶۰ تهران
ملیت: ایرانی
تحصیلات: فارغ التحصیل رشته سینما با گرایش تدوین از دانشگاه هنر
بیوگرافی کامل عمار تفتی:
عمار تفتی متولد شهر کوچک و کویری تفت در 20 کیلومتری شهر یزد. عمار تفتی متاهل است. سوغاتی شهر عمار تفتی انار است که عمار انار را بسیار دوست دارد همچنین از خوردن شیرینهای یزدی بسیار لذت می برد.
عمار تفتی از سن 10 یا 11 سالگی اولین کار سینمایی خود را با بازی در فیلم « ایلیا نقاش جوان » به کارگردانی ابوالحسن داودی آغاز نمود و از آن پس تصمیم گرفت تحصیلاتش را در این زمینه ادامه دهد. دومین فیلم را عمار تفتی با بازی در « نون و گلدون» به کارگردانی آقای مخملباف انجام داد. عمار تفتی مجموعه « سیاه، سفید، خاکستری » به کارگردانی آقای شایقی و « جایی برای زندگی » به کارگردانی آقای بزرگ نیا را در سال 82 بازی کرد. در فیلم « نان، عشق، موتور هزار » « زنگی و رومی » « زنبق های وحشی » و در سریال « میوه ممنوعه » به ایفاء نقش پرداخت.
در سریال میوه ممنوعه به این علت بازی کرد چون که حضور بازیگران بزرگ و پیشکسوت چون علی نصیریان، گوهر خیر اندیش، هرمز هدایت،... و کارگردانی چون آقای فتحی و تهیه کننده محترم آقای عفیفه دلیل اصلی پذیرفتن کار بود زیرا ایفاء نقش در کنار این بزرگان باعث کسب تجربیات بیشتر و نیز محک بازیگری او می باشد که بداند چقدر مهارت یافته است.
عمار تفتی دوست دارد کارگردان شود چون از اداره کردن 50 آدم خوشش می آید.
عکس عمار تفتی
فعالیت هنری عمار تفتی:
فیلم های سینمایی عمار تقتی:
ایلیا، نقاش جوان (۱۳۷۱ ، به کارگردانی ابوالحسن داوودی)
نون و گلدون (۱۳۷۴ ، به کارگردانی محسن مخملباف)
مرد بارانی (دستیار کارگردان فیلم) (۱۳۷۸ ، ابوالحسن داوودی)
شراره (دستیار صحنه و لباس فیلم) (۱۳۷۸ ، سیامک شایقی)
فرزندان خورشید (دستیار صحنه فیلم) (۱۳۷۸ ، حسین محجوب)
نان و عشق و موتور ۱۰۰۰ (بازیگر، دستیار کارگردان فیلم) (۱۳۷۹ ، ابوالحسن داوودی)
زنگی و رومی (دستیار صحنه فیلم) (۱۳۸۰ ، ناصر تقوایی)
جایی برای زندگی (۱۳۸۲ ، محمد بزرگنیا)
ارتفاع ۹/۴۶ (۱۳۸۵ ، سیامک شایقی)
خواب زمستانی (۱۳۸۶ ، سیامک شایقی)
شرقی (۱۳۸۷ ، عبدالرضا منجزی)
به تهران خوش آمدید (۱۳۹۱ ، رضا سبحانی)
مزارشریف (۱۳۹۳-۱۳۹۲ ، حسن برزیده)
تله فیلم عمار تفتی:
روبات (۱۳۸۵ ، مهرداد خوشبخت)
پاسخ رحمان (۱۳۸۶ ، جواد افشار)
بام تا بام (۱۳۸۶ ، مجید تربتی فرد)
جایی نزدیک آسمان (۱۳۸۶ ، سامان سالور)
خانه ساحلی (۱۳۸۷ ، صادق کرمیار)
سبز، سپید، سرخ (۱۳۸۷ ، مجید تربتی فرد)
گام های معلق (۱۳۸۸ ، شاهرخ دولکو)
شما پلیسید (۱۳۸۹، عاطفه خادم الرضا)
حرف مردم (۱۳۹۰، داریوش یاری)
توپ، شوت، شیشه (۱۳۹۰، بهمن شهروان)
نقاب پوشالی (۱۳۹۱، حسین گنجخانی)
به رنگ انار (۱۳۹۱ ، اسرافیل علمداری)
فیلم های تلویزیونی عمار تفتی:
سفید، سیاه، خاکستری ( ۱۳۷۵ سیامک شایقی )
زنبق های وحشی ( ۱۳۸۱ بهرام کاظمی)
پای پیاده ( ۱۳۸۴ اصغر توسلی )
زیر زمین (۱۳۸۵ علیرضا افخمی)
میوه ممنوعه (۱۳۸۶ حسن فتحی)
گل های گرمسیری (۱۳۸۷محمد مهدی عسگرپور )
شب می گذرد ( راما قویدل)
ساختمان ۸۵ ( ۱۳۸۸ مهدی فخیم زاده )
ده عکس ترانه پاییزی ( بهمن زرین پور)
خط سوم ( ۱۳۸۹ داریوش یاری)
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد ( ۱۳۹۰ نوید میهن دوست )
خانه دوستی ( ۱۳۹۱ احمد فیضی )
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد -اپیزود مسافر دو دنیا ( احمد معظمی و محمود معظمی)
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد -بهترین راه (حسین فلاح)
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد -سکوت (محمود معظمی)
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد - آغاز تلخ (احمد معظمی)
رنگ شک (فریبرز عرب نیا )
در بند اروند ( سیامک صرافت)
پریا (1395 حسین سهیلی زاده)
بازی های عمار تفتی در تئاتر:
دشت مینو (۱۳۸۵)
تبرئه شده (۱۳۸۷)
یک شاخه گل با بوی وارطان (۱۳۹۰)
چاله (۱۳۹۱)
جدیدترین عمار تفتی:
تصاویر جدید عمار تفتی
تصاویر عمار تفتی
کودکی عمار تفتی و مادرش
عکس هایی از عمار تفتی
گردآوری: بخش سرگرمی بیتوته
از بازیگران بیشتر بدانید