شبنم قلیخانی زادهٔ (۱۹ آبان ۱۳۵۶ در تهران، ۳۵ سال) بازیگر و کارگردان اهل ایران است که در تلویزیون، سینما و تئاتر فعالیت میکند.
زمینه فعالیت : تلویزیون، سینما، تئاتر
ملیت : ایران
تولد : ۱۹ آبان ۱۳۵۶
تهران، ایران
پیشه : بازیگر، کارگردان
سالهای فعالیت : ۱۳۷۶–تاکنون
زندگی شخصی
شبنم قلیخانی در ۱۹ آبان ۱۳۵۶ در تهران زادهشد. او دارای دیپلم ریاضی فیزیک است و در دانشگاه در رشتهٔ تئاتر قبولشد و گرایش طراحی صحنه را برگزید. چندی پس از آن، در کنکور کارشناسی ارشد در گرایش کارگردانی تئاتر مشغول به تحصیل شد و هماکنون فارغالتحصیل شدهاست. او از سال ۲۰۰۴ عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد ایران بود و به آموزش بازیگری و تئاتر میپرداخت. وی همچنین بازیگری به کودکان را برای چندین سال در یک مؤسسهٔ فرهنگی تدریس میکرد. او استاد کارگردانی تئاتر از دانشگاه آزاد اسلامی تهران است و لیسانس طراحی صحنه را در سال ۲۰۰۰ از دانشگاه آزاد اسلامی تهران دریافتکرد.
فعالیتها
بازیگری
شبنم قلیخانی فعالیت بازیگری را در سال ۱۹۹۷ با بازی در تئاتر آنتیگونه آغازنمود. قلیخانی برای اجرای آنتیگونه در تئاتر شهر تهران روی صحنه رفت و موردتوجه شهریار بحرانی قرارگرفت و شهریار بحرانی از او در فیلم سینمایی مریم مقدس استفادهکرد. قلیخانی در این فیلم سینمایی نقش مریم، مادر عیسی مسیح را ایفاکرد. داستان این فیلم مربوط به بارداری مریم و سوء ظن مردم نسبت به او است.
در سال ۱۳۸۱، شبنم در فیلم عطش در نقش ندا ایفای نقش کرد و با بازیگرانی چون بهرام رادان، فریبرز عربنیا و شهرام حقیقتدوست همبازیشد. وی در سال ۱۳۸۴، برای بازی در مجموعهٔ تلویزیونی اولین شب آرامش به کارگردانی احمد امینی جلوی دوربین رفت. او در این مجموعه به همراهی بازیگرانی چون پرویز پورحسینی، اکرم محمدی، یکتا ناصر، مهدی پاکدل و آتیلا پسیانی درخشید. شبنم در سال بعد در مجموعهٔ سالهای برف و بنفشه به همراه سام درخشانی، لاله اسکندری، امیر آقایی و اسماعیل شنگله درخشید. این مجموعه از کانالهای اروپا، آمریکا و آسیا نیز پخششد. وی در سال بعد برای بازی در مجموعهٔ تلویزیونی نردبانی به آسمان به کارگردانی محمدحسین لطیفی جلوی دوربین رفت. بخشهایی از این مجموعه در شهر سمرقند و بخارا در افغانستان تصویربرداریشد.
در سال ۱۳۸۷، شبنم برای بازی در فیلم خاطره جلوی دوربین رفت و با بازیگرانی از جمله مهناز افشار، پژمان بازغی، لادن طباطبایی، پوریا پورسرخ و الیزابت امینی همبازیشد. پنجمین خورشید یکی از مجموعههای تلویزیونی است که شبنم در نقش هما ایفای نقش کرد. کارگردانی این مجموعه را علیرضا افخمی بر عهده داشت. داستان این مجموعه دربارهٔ دو دوست به نامهای محسن و همایون است که در سال ۱۳۶۴ و وضعیت ناخوشآیند اقتصادی زندگی میکنند. طی جریانی، محسن عتیقهای پیدا میکند و با آن به سال ۱۳۸۸ سفرکرده و دلباختهٔ دختری به نام هما میشود. قلیخانی دربارهٔ ایفای نقش هما در این مجموعه گفت:«میپندارم مهمترین دلیلی که موجبشد این نقش را با تفاوتهای بسیار آن با نقشهای پیشین خود بازیکنم، کمکهای آقای افخمی و سختگیریهای بهجای ایشان بود.» از بازیگران این مجموعه میتوان به حمید گودرزی و مریم کاویانی اشارهنمود. قلیخانی در مجموعهٔ تلویزیونی پنج کیلومتر تا بهشت به همراه بازیگرانی از جمله داریوش فرهنگ، مهدی سلوکی، پردیس افکاری، شهرام قائدی، نفیسه روشن و شهنام شهابی درخشید. کارگردانی این مجموعه را نیز علیرضا افخمی بر عهده داشت. داستان این مجموعه دربارهٔ جوانی به نام امیرحسین است که کارمند شرکت واردات داروی همایون است و مدتی است که به دختر همایون، آیدا (شبنم قلیخانی) علاقهمند شدهاست.
سرزمین کهن یکی دیگر از مجموعههای تلویزیونی است که شبنم در آن به ایفای نقش پرداختهاست. فیلمبرداری این مجموعه از سال ۱۳۸۷ به کارگردانی کمال تبریزی آغازگردید و مدتی است که به دلیل اصلاحات متنی متوقف شدهاست و پس از بازنویسی مجدد فیلمنامه دوباره جلوی دوربین خواهدرفت. از بازیگران فاز نخست این مجموعه میتوان به ثریا قاسمی، الهام حمیدی و پژمان بازغی اشارهنمود. شبنم به همراه بازیگرانی از جمله شهاب حسینی، نیکی کریمی، محمدرضا فروتن و جعفر دهقان به فاز دوم این مجموعه پیوست.
پنجشنبهٔ آخر ماه واپسین فیلمی است که شبنم قلیخانی در آن ایفای نقش کردهاست. این فیلم در سال ۱۳۹۰ به کارگردانی ماشاءالله شاهمرادیزاده ساختهشد. این فیلم محتوای اجتماعی–مذهبی دارد و دربارهٔ چند جوان است که پارتی برگزار میکنند و روحانی وارد این خانه میشود. از بازیگران این فیلم سینمایی میتوان به محمود پاکنیت در نقش روحانی اشارهنمود.
کارگردانی
شبنم نویسندگی و کارگردانی چندین فیلم کوتاه و مستند را بر عهده داشتهاست. در سال ۲۰۰۴، او نخستین فیلم کوتاه خود به نام واقعیت یک فروشندهٔ خیابانی را کارگردانیکرد. از فیلمهای کوتاه او میتوان به فیلم کوتاه زندگی اشارهکرد که او نویسندگی، تهیهکنندگی و کارگردانی آن را بر عهده داشت. داستان این فیلم کوتاه ۱۰ دقیقهای مربوط به یک زندگی و مرگ ساده است.
فیلمشناسی
فهرست آثار بازیگری شبنم قلیخانی به شرح زیر است:
فیلم سینمایی
سال |
فیلم |
کارگردان |
توضیحات |
۱۹۹۹ |
مریم مقدس |
شهریار بحرانی |
بازی در نقش مریم مقدس |
۲۰۰۰ |
یک الف ناقابل |
محمد عرب |
نقش برجسته |
۲۰۰۱ |
جوجه اردک من |
امیر فیضی |
نقش برجسته |
۲۰۰۱ |
عطش |
محمدحسین فرحبخش |
|
۲۰۰۱ |
سفرنامهی خواب |
روحالله حجازی |
نقش برجسته در یکی از سه قسمت |
۲۰۰۳ |
وعدهٔ دیدار |
جمال شورجه |
نقش برجستهٔ زن |
۲۰۰۷ |
ستارهٔ سهیل |
امیر قویدل |
نقش برجستهٔ زن |
۲۰۰۷ |
به خاطر خواهرم |
حجت سیفی |
نقش برجستهٔ زن |
۲۰۰۹ |
خاطره |
نادر طریقت |
نقش برجستهٔ زن |
۲۰۱۰ |
پریناز |
بهرام بهرامیان |
نقش برجسته |
۲۰۱۰ |
بچهی تهران |
کامبوزیا پارتووی |
نقش برجسته |
۲۰۱۰ |
شور شیرین |
جواد اردکانی |
نقش برجسته |
۲۰۱۱ |
فرزند خوانده |
وحید نیکخواه آذر |
نقش برجسته |
۲۰۱۱ |
بزرگمرد کوچک |
صادق مرزبان |
نقش برجستهٔ زن |
۲۰۱۲ |
پنجشنبهٔ آخر ماه |
علی شاهمرادی |
نقش برجستهٔ زن |
تلویزیون
سال |
فیلم |
کارگردان |
توضیحات |
۲۰۰۵ |
اولین شب آرامش |
احمد امینی |
نقش برجستهٔ زن |
۲۰۰۶ |
ما چند نفر |
فیاض موسوی |
نقش برجستهٔ زن |
۲۰۰۷–۲۰۰۶ |
سالهای برف و بنفشه |
سعید سلطانی |
نقش برجستهٔ زن |
۲۰۰۹–۲۰۰۸ |
نردبام آسمان |
محمدحسین لطیفی |
نقش برجستهٔ زن |
۲۰۰۹ |
پنجمین خورشید |
علیرضا افخمی |
نقش برجستهٔ زن |
۲۰۱۱ |
پنج کیلومتر تا بهشت |
علیرضا افخمی |
نقش برجسته |
۲۰۱۱ |
سرزمین کهن |
کمال تبریزی |
نقش برجستهٔ زن |
آثار دیگر
سال |
نام اثر |
نوع اثر |
کارگردان |
توضیحات |
۱۹۹۷ |
آنتیگونه |
تئاتر |
|
اجرا در تئاتر شهر، تهران |
۲۰۰۱ |
آیههای زمینی |
فیلم ویدئویی |
عباس رفیعی |
نقش برجسته |
۲۰۰۱ |
آبیگینه |
فیلم کوتاه |
داریوش یاری |
نقش برجسته |
۲۰۱۰ |
کا |
تئاتر |
رحمت امینی |
|
کارگردانی
آثار کارگردانی شبنم قلیخانی به شرح زیر است:
سال |
نام اثر |
نوع اثر |
۲۰۰۵ |
حقیقت یک دستفروش |
مستند |
۲۰۰۶ |
من تنها |
فیلم کوتاه |
۲۰۰۷ |
خونه |
فیلم کوتاه |
۲۰۰۸ |
فارسی ناآشنا |
مستند |
۲۰۰۹ |
زندگی |
فیلم کوتاه |
۲۰۱۱ |
روز |
فیلم کوتاه |
۲۰۱۱ |
امروز سهشنبهست |
فیلم کوتاه |
۲۰۱۲ |
دست |
فیلم انیمیشن |
از بازیگران بیشتر بدانید
محمدرضا گلزار رسما کارش را در لیگ اسکی آغاز کرد درحالی که از همان ابتدا با سوال های انتقادی خبرنگاران مواجه شد.
از همان ابتدا با توپ پر آمده بود.شاید اگر بحث کمی داغ تر می شد و خبرنگاران روی سوابق ورزشی اش زوم می کردند ،همان جا مدرک رو می کرد و به همه نشان می داد که با ورزش بیگانه نیست و بدون دلیل وارد این عرصه نشده است.صبح امروز وقتی مقابل خبرنگاران قرار گرفت تا به عنوان مدیر فنی تیم اسکی ارتعاشات صنعتی پاسخگوی سوالات آنها باشد،هیچ کس فکرش را نمی کرد که محمد رضا گلزار سابقه اسکی بازی کردن را هم داشته باشد و وقتی خبرنگاران می پرسند چرا وارد این رشته ورزشی شده است آنها را به مبارزه بطلبد.«اگر فکر می کنید من اسکی باز نیستم ،لباس بپوشید ، چوب اسکی به دست بگیرید،به پیست بیایید و تماشا کنید که رضا گلزار چطور اسکی می کند»
اما از همان ابتدا خبر حضور شما در لیگ اسکی با حاشیه های زیادی همراه بود؟
چرا حاشیه؟من نیامده ام اینجا که جای کسی را بگیرم.شما چطور فکر می کنید؟چرا می خواهید من را پس بزنید؟گر فکر می کنید که من اسکی بلد نیستم می توانید فردا به پیست بیایید و اسکی کردن من را تماشا کنید.به جای اینکه از این اتفاق خوشحال باشید که یک آدمی مثل آقای شهیدیان پیدا شده که بدون هیچ چشم داشتی،حتی بدون تبلیغات و بازگشت سرمایه برای ورزش سرمایه گذاری می کند روی این مانور می دهید که چرا گلزار وارد عرصه ورزش شده است؟من با تمام ویژگی هایی که در دنیای هنر دارم ،وقت می گذارم،تمرین می کنم و توقع دریافت پول هم ندارم.من وارد اسکی شده ام تا بتوانم هیجان را به این ورزش تزریق کنم.
انتقادات از این جهت است که خیلی ها از حضور شما در اسکی شوکه شدند؟شاید...
چون باور نمی کنند که من بتوانم اسکی کنم.من نه تنها در ایران بلکه در بسیاری از پیست های اروپایی نیز اسکی کرده ام.می توانم این را ثابت کنم.حضورم در اسکی به دلیل علاقه شخصی ام به این ورزش است.از سه سالگی این ورزش را شروع کرده ام و عکس هم دارم! من قبل از اینکه در دنیای سینما معروف بشوم در پیست های ایران اسکی میکردم.همه کسانی که با این ورزش سرو کار دارند من را در پیست می شناختند.باز هم می گویم هر کس به اسکی کردن من شک دارد می تواند یک روز وقت بگذارد و به پیست بیاید.
الان چطور؟باز هم اسکی می کنید؟
متاسفانه سال گذشته و به دلیل مشکلاتی که برایم پیش آمد نتوانستم زیاد برای اسکی وقت بگذارم.اما تصمیم گرفته ام فارغ از تمرینات 4 روزه ام (برای اسکی و والیبال)دو هفته ای در پیست اسکی اتریش شرکت کنم.
شما که اینقدر به ورزش علاقه مندید چرا به سمت فوتبال نیامدید؟
چون در این رشته هیچ سر رشته ای ندارم.مطمئن باشید اگر فوتبال بلد بودم حتما این ورزش را هم انجام می دادم.
شما مدیر فنی تیم ارتعاشات صنعتی هستید؟تا چه اندازه در مسائل فنی تیم دخالت می کنید؟
سعی می کنم زیاد خودم را درگیر ایم مسائل نکنم و تنها نقش نظارتی داشته باشم.اگر نکته ای باشد به بچه ها گوشزد می کنم.خوشبختانه بچه های زیر نظر مربی خارجی تمرین می کنند و مشکل فنی چندانی در تیم وجود ندارد.
والیبال باشگاه ارتعاشات چطور؟به نظر با ورود به اسکی حضور شما در این ورزش کمرنگ شده است؟
من همچنان به دوستانم در این تیم کمک می کنم و هفته ای دو جلسه در تمرینات عصر شرکت می کنم.
تیم تان شروع خوبی داشت اما حالا...
ارتعاشات امسال تیم جوانی را در بازی ها شرکت داد. ما 5 بازیکن از تیم های نوجوانان داریم و این یعنی برای پشتوانه سازی به لیگ آمده بودیم.
پس هدف تان امسال قهرمانی نیست؟
البته دوست داریم قهرمان باشیم ولی سال بعد اگر بنای تیمداری داشته باشیم، تیمی برای قهرمانی می بندیم.
راستی یک بخشی از کنفرانس گفتید تیراندازی هم بلد هستید. این را جدی گفتید؟
نه بابا شوخی کردم بر نداری تیترش کنی!
از بازیگران بیشتر بدانید
بیوگرافی علی صادقی:
نام و نام خانوادگی: علی صادقی
تاریخ تولد: 14 آذر 1359
محل تولد: بیمارستان طرفه تهران
مدرک تحصیلی: فوق دیپلم کامپیوتر
ساکن: خیابان شریعتی تهران
علی صادقی متولد 14 آذر 59 است و در بیمارستان طرفه تهران متولد شده است. پدرش تراشکار و مادرش خانه دار است یک خواهر کوچکتر و یک برادر بزرگتر از خودش دارد.
بیوگرافی هنری وی شامل اثار زیر می باشد:
آفتاب عالم تاب، فرزندان ایران، تابستانه پاییزه زمستانه، دردسر والدین، پشت کنکوری ها، کوچه اقاقیا، هوو، خانه به دوش، ترش و شیرین، تیغ زن، ...
با مجموعه آفتاب عالم تاب ساخته امیر سماواتی و مازیار حبیبی نیا وارد عرصه ی سینما شد.
اصلاً اهل فوتبال نیست و بین سازها به گیتار برقی بیشتر علاقه دارد.
خود او کار کوچه ی اقاقیااش را بیشتر از بقیه دوست دارد.
بزرگترین آرزوی وی این است که آخر و عاقبتش به خیر باشد.
ایده ی وی در زندگی این است که یک مزرعه داشته باشد در استرالیا با گاو :)))
خوبی اخلاق وی این است که دروغ در کارش نیست. بدی اخلاقش هم اینه که خیلی رک است.
در زندگی بیشتر ازموسیقی گوش دادن لذت می برد.
کارتون مورد علاقه علی صادقی در دوران کودکی یه کارتون عروسکی به نام ارگ و جیرجیر. بن و سباستین، گامبا (یه موش بود که خونه شود گم کرده بود) یونیکو اسب شاخداراست.
فیلمشناسی:
* پیک نیک در جنگ (سیدرحیم حسینی، 1383)
* هشت پا (علیرضا داودنژاد، 1383)
* هوو (علیرضا داودنژاد، 1384)
* اگه میتونی منو بگیر (شاهد احمدلو، 1385)
* تیغ زن (علیرضا داودنژاد، 1385)
* حرکت اول
*چپ دست (۱۳۸۴)
*پیک نیک در میدان جنگ (۱۳۸۳)
*آقا (۱۳۸۲)
*روایت سه گانه (اپیزود دوم، شوخیهای خدا) (۱۳۸۲)
مجموعه های تلویزیونی:
* آفتاب عالم تاب
* کوچه اقاقیا (رضا عطاران)
* پشت کنکوری ها (پریسا بخت آور)
* خانه به دوش (رضا عطاران)
* متهم گریخت (رضا عطاران)
*3 در 4 ( مجید صالحی )
از بازیگران بیشتر بدانید
اولین کار هنری تان چه بوده است؟
سال ۸۰ سریالی با سعید سهیلی با نام «جوانی» کار کردم که درآنجا ۱۸ سالم بود که البته هیچ تجربه بازیگری نداشتم، حدود ۵ سال است که کار میکنم اما درطول این دوسال اخیر بود که سینماییها و سریال را کارکردم.
میوه ممنوعه چندمین کار تصویریتان به حساب می آید؟
از نظر تصویری اولین اما اگر بخواهم حرفه ای بگویم سه کار سینمایی قبل ازاین سریال داشته ام . «در چشم باد»، «چهارانگشتی»، «جعبه موسیقی» که هیچ کدام هنوز اکران نشده اند.
یعنی این اولین کار تلویزیونی ات محسوب می شود؟
بله میوه ممنوعه اولین کار تصویری و سریالم محسوب می شود.
غیر از این سریال، پیشنهاد تلویزیونی دیگری داشتید؟
پیشنهاد تلویزیونی داشتم اما چون علاقه به سینما داشتم تمرکزی روی پیشنهادات تلویزیونی نمی کردم امازمانی که فتحی این پیشنهاد را داد به علت علاقمندی به ایشان حضور دراین سریال را پذیرفتم.
کاربا فتحی چگونه بود؟
فوق العاده بود، ایشان بسیار کارگردان باهوش و خلاقی هستند ومن به عنوان بازیگر از بازی در کار ایشان لذت بردم وخیلی تجربه آموختم .
یعنی دستت را برای اظهار نظر یا بداهه گویی باز می گذاشت؟
چون زمان کافی نداشتیم و برای اینکه باید سریال را به پخش برسانیم دستم باز نبود; من برای اینکه بیشتر از چند برداشت بازی کنم یا خودم حر کتی را بازی کنم، زمان نداشتیم، فتحی هم اعتقاد داشتند که این کار باید به پخش برسد و به روش های خودش که روش های سالمی هم برایم بود این بازی را می گرفتند و نتیجه کارهم خوب درآمد.
کار با بازیگران حرفه ای چگونه بود؟
بازیگران حرفه ای ازجمله نصیریان و خیراندیش به دلیل اینکه بیشتر با این دو نفر بازی داشتم این میدان را به من که به عنوان یک بازیگر جوان بودم می دادند، که بتوانم در کنارشان بازی کنم و احساس آرامش داشته باشم وهیچ ترسی از حضور درکنار این دوبزرگوار نداشته باشم و سعی می کردم در کنار این بزرگان که بازی می کنم تمام تلاشم را بکنم.
معیارتان برای ا نتخاب نقش چیست؟
ویژه بودن کاراکتر و یک سری حرف هایی که کاراکترهای دیگر نمی توانند آنها را بزند; اما این آدم در سریال میوه ممنوعه با جسارت خودش این حرف ها را می زند، یا متفاوت بودن این نقش با بقیه نقش ها به لحاظ تفکر و همین طور جسارتی که دارد درواقع برای انتخاب نقش غزاله معیار و انتخابم این مسائل بود.
کلا معیارتان برای نقش غزاله این بود یا نه برای هر نقشی معیارتان این است؟
برای غزاله این معیار بود! اما نقش های متفاوت وابسته به حال و هوای آن فیلم و داستان است، نمی توانم بگویم که شیوه انتخاب ثابتی یا شیوه کار ثابتی دارم، نه! بلکه بستگی به فیلمنامه دارد.
از بازی دراین سریال چه احساسی دارید؟
خیلی راضیم!
از سختی های کار بگویید؟
سختی های کار وحشتناک بود! عوامل فنی کار خیلی زحمت می کشیدند و خسته می شدند. زیرا کارآنها بدنی بود باید در عرض دوماه این کار را به پخش می رساندیم. استرس روانی رساندن به پخش برای بازیگرها وبقیه عوامل خصوصا فتحی از یک طرف و از طرفی دیگر دوست داشتیم که درعین خوب بازی کردن با یک آرامش درونی این کار را انجام دهیم . تلفیق استرس و آرامش مشکل بود، اینکه ما سرصحنه استرس داشتیم که امشب باید این سکانس تمام شود و ازیک طرف باید این آرامش را می داشتیم که کار خوب تمام شود، ولی با درایت و مدیریت فتحی، باعث شد که یک کار خوبی انجام دهیم و این انرژی مثبت باعث شده بود که پشت صحنه خوبی داشته باشیم و همه با انرژی کار کنیم; کار خستگی های خودش را داشت! بچه ها روزانه ۱۶ الی ۱۷ ساعت کار می کردند، در کنار این سختی الان که واکنش مردم را نسبت به کار می بینم خیلی از انرژی های رفته دوباره برگردانده می شود.
کار فشرده چقدر می تواند مخاطب داشته باشد؟
قطعا دارد! میوه ممنوعه به عنوان یک سریال تلویزیونی در بین مجموعه های تلویزیونی نباید از لحاظ بازی و کارگردانی باهم مقایسه کنیم بلکه باید درحد کارهای ماه رمضانی که سریال رادر سی قسمت و در عرض دوماه به پخش می رسانند، مورد ارزیابی قراردهیم. همانطور که دست کارگردان کار در ساخت و پرداخت خیلی از مسائل بسته بود و تایم نداشت که اضافه تر بگیرد، درواقع بازیگران هم مجبور بودند خیلی سریع کار کنند و کار را به پخش برسانند. این سریال در مقایسه با دیگر سریال های ماه رمضان مخاطب خوبی به دست آورد.
چقدر صدا و گریم در بازی بازیگر تاثیر می گذارد؟
البته گریم و صدا هرکدام بحث خود را دارد ولی، من به عنوان بازیگر باید بازی خودم را بکنم گاهی گریم هم می تواند کمک کند. چهره پردازی در جایگاه خودش خیلی خوب است و می تواند کمک کند، اما به عنوان بازیگر خیلی اعتقاد ندارم چهره پردازی به بازی کمک کند، خصوصا دراین سریال که هیچ کدام چهره پردازی خاصی نداشتیم و همه خودمان بودیم که یک چهره پردازی متعادل سازی بود.
خودتان سریال را دیدید؟
بله
به عنوان یک مخاطب چه نقاط قوت یا ضعفی از این سریال می بینید؟
معمولا افرادی که برای کارشان تلاش می کنند نسبت به آن کار غیرت نشان می دهند. من به عنوان یکی از عوامل این فیلم وقتی شرایط سخت کار را می بینم می توانم بگویم به نظرم بهترین چیزی بوده که می توانست در بیاید واز کل سریال راضی ام! ولی در جایگاهی نیستم که بخواهم نقد کند زیرا به کار خود غیرت دارم و در موردش نمی توانم صحبت کنم، بهتراست این نقد و بررسی ها را به دیگران واگذارم.
چقدر بازی نقش مقابل (نیما رئیسی) در بازی شما تاثیر داشت؟
به نظرمن خیلی تاثیر گذاشت، سکانس هایی که در مقابل نصیریان و خیراندیش بازی داشتم، کاملا این احساس را می کردم که این عزیزان انرژی های زیادی به من هم منتقل می کنند، لذا ناخودآگاه اگر بازی من نقص داشت. یک دفعه ده پله بالا می آمدم به خاطر اینکه من هم پاسخ این انرژی را به همان شدت می دادم، بازی نیما رئیسی خیلی خوب بود.
بازی خوب شما در این سریال چشمگیر بود; این مساله توقع مخاطب را بالا می برد چه تمهیداتی اندیشیده ای که توقع مردم را برآورده کنی؟
باید دوچندان تلاش کنم تا بتوانم به این توقع جواب مثبت دهم، قطعا در کار بعدی ام باید چند پله قوی تر ازاین سریال ظاهر شوم.
در کار سینمایی و سریال بازی داشته اید چه تفاوتی یا شباهت هایی در بین نقش هایی که ایفا کرده ای بوده است؟
اعتقادم براین است که هر کاراکتری که یک بازیگر بازی می کند دنیای روانی خاصی برای خود دارد، در چهار انگشتی کاراکتری را بازی کردم، هرچند کوتاه بود ولی کاراکتر یک دختر معتاد را بازی کردم که خیلی اثرگذار بود.
علاقه تان به سینما بیشتر است یا تلویزیون؟
علاقه من به سینما است . سینما سبک بازی و ژانرو مدل متفاوتی از بازی را می طلبد، نمی توانیم این دو را با هم مقایسه کنیم زیرا شبیه به هم نیستند. ولی علاقه ام بیشتر به سینما است و عاشق پرده نقره ای هستم و از این به بعد هم بیشتر برای علاقه ام تلاش می کنم.
کدام یک از صحنه میوه ممنوعه به دلتان نشست؟
در قسمت دوم کار که خیراندیش وارداطاق من می شود و من خود را حبس کرده ام و می خواستند که مرا راضی کنند که از ازدواج منصرف شوم، فکر می کنم آن سکانس ارتباط مادر و دختر خیلی ارتباط واقعی بود و ارتباطی که به دل تماشاچی نشست و خیلی باورپذیر بود، آن را خیلی دوست داشتم و یک سکانس دیگری بود که حتی در تمرین هایی که داشتم ناخودآگاه اشک از چشمانم جاری می شد زمانی بود که من بعد از ازدواج در خانه خودم هستم و پدرم می آید که مرا به خانه برگرداند، اما من نرفتم و ایشان مرا نفرین می کند و می گوید که بدون دعای شب برای تو روزم روز نمی شد و بعد می گوید که تو خیر نمی بینی بابا ! این جمله را که گفتند من واقعا احساس کردم چقدر این حرف سنگین است و آنجا احساس کردم با تمام وجودم از حاج یونس شرمنده شدم. این سکانس را دوست دارم
شباهت شما به خانم طباطبایی زیاد است شما نسبتی با بهنوش طباطبایی ندارید؟
با هیچ کدام از خانم ها و آقایان طباطبایی در سینما و تلویزیون کشور نسبت فامیلی ندارم.
به غیر از کار هنری کار دیگری هم دارید؟
دانشجوی رشته تئاترم و کارگردانی تئاتر می خوانم و در کنارش موسیقی هم کار می کنم.
از بازیگران بیشتر بدانید
بدون شرح!
نمایش فیلم زمهریر در سینمای مطبوعات با واکنشهای متفاوتی همراه بود که در نهایت با برگزاری جلسه پرسش و پاسخ جنجالی پایان یافت.
از بازیگران بیشتر بدانید