توتال فیلم «جویندگان» جان وین را به عنوان بهترین فیلم او انتخاب کرد.
در جست و جوی غولی زیبا از بطن طبیعت وحشی!
نشریه سینمایی «توتال فیلم» در گزارشی فیلم «جویندگان» ـ محصول سال 1956 ـ را بهترین نقشآفرینی «جان وین» در تاریخ سینما معرفی کرد. وبسایت اینترنتی «توتال فیلم» با نظرسنجی از منتقدان و علاقهمندان سینما فهرستی از بهترین فیلمهای «جان وین»، بازیگر بزرگ سینمای آمریکا را منتشر کرد که فیلم «جویندگان» در رتبه اول قرار دارد. پس از «جویندگان»، فیلم «ریو براوو» قرار دارد و فیلم «شهامت» ساخته «هنری هاتاوی» که جان وین برای آن موفق به کسب جایزه اسکار و گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد شد، در رتبه سوم قرار دارد.
جان وین پیش از مرگ در سال 1972 در 170 فیلم نقشآفرینی کرد و در سال 1969 با فیلم «سنگریزه واقعی» موفق به دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد شد. این بازیگر بزرگ هالیوود روز 26 می1907 در ایالت ایووا در شمال شرقی آمریکا به دنیا آمد و در سن 72 سالگی بر اثر سرطان در لسآنجلس درگذشت.
«جان وین» تجسم ایدهآلهای سنتی یا به اصطلاح ارزشهای اصیل آمریکایی بود که شاید امروزه برای بسیاری از مردم جهان ناخوشایند باشد. آمریکای جان وین جولانگاه آزادمردان است و قلمرو نظم و قانون. نظمی که چه بسا ظالمانه است و قانونی که میتواند طرفدار زورمندان باشد. این آمریکا اعتماد فراوان و اراده قوی دارد و تا حدی هم قلدر و زورگوست. از هرچیز و هرکسی برتر است و چون از دیگران قویتر است، پس به خود حق میدهد که حرف و نظر خود را با زور هم پیش ببرد.
مردی با اندیشههای کهنه
جان وین از زمانی که در سینما به شهرت رسید، همیشه نماینده اندیشههای کهنه و محافظهکارانه بود. در جریان جنگ داخلی اسپانیا که بیشتر شهروندان آزادیخواه آمریکا و جهان از بنیادهای جمهوری حمایت میکردند، جان وین سرسختانه از ناسیونالیستهای سلطنتطلب که قاتلان دموکراسی جوان اسپانیا بودند پشتیبانی میکرد و برای آنها کمک مالی میفرستاد. جان وین از زمانی که در سینما به شهرت رسید، همیشه نماینده اندیشههای کهنه و محافظهکارانه بود.
در جنگ جهانی دوم جان وین با ورود آمریکا به جنگ و گشودن جبهه شرق اروپا مخالف بود، زیرا عقیده داشت که جنگ فرصتی است تا آلمان نازی حساب «اتحاد شوروی» را یکسره کند تا جهان از «شر کمونیسم» راحت شود. به همین ترتیب جان وین از عملیات ارتش آمریکا در کره و ویتنام نیز دفاع کرد، زیرا جنگطلبی و برتریجویی ایالات متحده را دفاع موجه به اصطلاح «جهان آزاد» در برابر تهاجم کمونیسم میدانست. در دورانی که روشنفکران آمریکا لشکرکشی بیرحمانه به خاک ویتنام را محکوم میکردند، جان وین در سال 1968 فیلم «کلاه سبزها» را ساخت که به حملات بیرحمانه ارتش آمریکا، سیمایی عادلانه و اخلاقی میداد. بیشتر سینمادوستان تصویر جان وین را بیشتر از خود او دوست دارند. او را نه پشت تریبونهای تبلیغاتی بلکه روی پرده سینما میپسندند. او روی اکران زندهتر و شادابتر و انسانتر است. در تاریکی سینما او را روشنتر میبینیم. جان وین تنها بازیگر آمریکایی بود که در زمان حیاتش سیمای اسطورهای پیدا کرد.
او با هیکل تنومند، حرکات نرم و صدای کلفت و دورگهاش از ابعاد انسانی بزرگتر بود. وقتی تفنگ به دست میگرفت و بر پشت اسب به سوی افقهای دور میتاخت، تماشاگر میدانست که از او کارهایی برمیآید که فراتر از توش و توان ماست. در عین حال او در بیشتر نقشها انسانی بود معمولی با تمام ضعفها و محدویتهای بشری، برای همین هم میتوانستیم با او همدردی داشته باشیم و گاه در جلد او فرو برویم. تماشاگر میپذیرفت که او نماینده خیر است و باید بر شر پیروز شود. چند و چون در ماهیت خیر و شر و موشکافیهای حقوقی یا اخلاقی از حوصله سینمای وسترن بیرون است. سینمای وسترن روایت بخشی از گذشته آمریکاست که زیاد هم دور نیست. مقطعی که ایالتهای شرقی کرانه اقیانوس اطلس میروند تا ایالتهای جنوب غربی آمریکا را تا کرانه اقیانوس آرام فتح کنند. این دوران از التهابات اجتماعی و سیاسی سرشار است، با انبوه حوادث تکاندهنده و ماجراهای پرهیجان. گنجی بیکران از حکایات غریب و داستانهای پرکشش. زمینه تاریخی این داستانهای پرتب و تاب از 10-15سال فراتر نمیرود و تنها برشی باریک از گذشته آمریکا را در برمیگیرد.
دورهای پرآشوب در حوالی سالهای 1865 تا 1880 که پس از پایان جنگهای داخلی فرا رسید. هیچ بازیگری در سینمای آمریکا مانند جان وین به ژانر یا شاخه سینمای وسترن هویت نداده است. همه بزرگان هالیوود از گری کوپر و کرک داگلاس تا برت لنکستر و جیمز استوارت و در سالهای نزدیکتر پل نیومن و رابرت ردفورد و استیو مککویین و کلینت ایستوود و کوین کاستنر به قهرمانان غرب وحشی جان دادهاند، اما هیچ یک از آنها به برازندگی و استواری جان وین در دل درههای غریب و دشتهای پهناور و آسمانهای درخشان آن دیار ناآشنا جا نیفتادند. جان وین با قد افراشته، چهره سوخته و نگاه عمیق با چشماندازهای بکر و غریب غرب وحشی یگانه بود.
او در قالب گاوچران یا کلانتر، در سیمای ششلولبند یا سوارهنظام، مرد تیپیک دنیای وسترن بود که گویی همان دم از دل چشمههای رخشان و صخرههای سخت برجوشیده بود.
او خود یکپارچه وسترنر یا مرد اصیل غرب بود. یل آشنای دشتهای بیکران غرب که نیاز نداشت نقش کابوی را بازی کند. درست برعکس، این کابوی بود که نیاز داشت از او تقلید کند تا به یک کابوی واقعی بدل شود.
جان وین در نزدیک 200 فیلم ایفای نقش کرد ه اما سیمای واقعی او در سینمای وسترن است که به کمال جان میگیرد. در پهن دشتهای فراخ و درههای پرسنگلاخ است که این «یکه سوار» سرشار از سرزندگی و شادابی، با تمام قامت در افق قد میکشد. غولی زیبا که از بطن طبیعت وحشی زاده میشود و آماده، تا بر افقها و افلاک چیره شود. یکی از نمایههای اصلی سینمای وسترن ترسیم تضاد فرهنگ مدنی (شهرنشینی مدرن) با مناسبات و ساختارهای سنتی (خانهبهدوشی بدوی) است. جان وین در جان دادن به این بعد از جهان وسترن بینظیر است. در قیافه مردانه، در منش و رفتار او چیزی مرموز، بدوی و دستنیافتنی هست که او را از الگوهای عرفی و مدنی دور و به سرشت وحشی وسترن نزدیک میکرد. در رفتار او پویهای غریزی هست که او را از تکرار و ابتذال دور میکند.
سیمای او در سایه روشن عواطف و انگیزههای گوناگون تغییر رنگ میدهد. خشم و خشونت مردانه او در یک آن به عطوفت و مهربانی بدل میشود، گویی در پیکر زمخت این «غول بیابانی»، کودکی معصوم و بیآزار کز کرده است.
جان وین در سال 1926 در زمان سینمای صامت بازیگری را شروع کرد. سالها بعد در سال 1939 بود که با وسترن برجسته جان فورد به نام «دلیجان» به شهرت رسید. در فیلمهای حماسی جان فورد بود که سیمای جان وین تا حد اسطورهای زوالناپذیر قوام گرفت. در فیلمهایی مانند «قلعه»، «آپاچی»، «ریو گرانده»، «جستوجوگران»، «دختری با روبان زرد»، «آخرین فرمان»، «مردی که لیبرتی والانس را کشت» و «سوارهنظام»؛ این فیلمها امروزه به گنجینه کلاسیک سینما پیوستهاند.
سینماگر بزرگ دیگری که در تکوین سیمای اسطورهای جان وین سهم داشت هاوارد هاکز است. او پس از ساختن وسترنی زیبا به نام «رود سرخ» به سال 1948، در سال های بعد با سهگانهای ظریف و استادانه موفق شد بلوغ بازیگری جان وین را به نمایش بگذارد.
این سه گوهر سینمای وسترن عبارتند از: ریو براوو، ریو لوبو و الدورادو. جان وین دو فیلم نیز کارگردانی کرد: وسترنی به نام آلامو در سال 1959 ساخت و فیلم جنگی «کلاه سبزها» را به سال 1968 اما در ستایش از او لازم نیست از این دو فیلم سخنی گفته شود.
بهسادگی باید گفت که او بازیگری توانا بود که سینمای وسترن به او مدیون است. آخرین نقشآفرینی «جان وین»، ستاره نامدار سینمای آمریکا 31 سال بعد از مرگ او، در قالب دیویدی عرضه میشود. فیلم «توفانسواران غرب طلایی» آخرین فیلم «جان وین» است که پیش از این هرگز بهروی پرده سینما نیامده بود.
این وسترن علمی ـ تخیلی محصول سال 1984 است که آخرین نقشآفرینی «جان وین» پیش از مرگ در سال 1979 است. «جان وین» طی چند دهه فعالیت سینمایی در بیش از 170 فیلم سینمایی نقشآفرینی داشت که اولین آنها در 19 سالگی با نام «سرخپوستی از هاروارد» بود. اگرچه 31 سال از درگذشت این بازیگر بزرگ هالیوود میگذرد اما محبوبیت وی بهواسطه بازی در فیلمهای وسترن و کابویی همچنان حفظ شده است. انجمن فیلم آمریکا در سال 1999، او را بهعنوان یکی از 13 بازیگر بزرگ تمام دوران هالیوود انتخاب کرد. فروش یکمیلیون دلاری فیلم «ریو لوبو» در سال 1970 تنها بهخاطر ایفای نقش او بوده است.
منبع: tehrooz.com
از بازیگران بیشتر بدانید
جنیفر لوپز متولد و بزرگ شده محله کَسل هیل در همسایگی برونکس واقع در نیویورک است.
مادر جنیفر لوپز مربی مهدکودک و پدرش متخصص رایانه هر دو پورتوریکویی تبار و کاتولیک مذهب، زاده شهر پونسی در جنوب پورتوریکو میباشند.
جنیفر لوپز دو خواهر به نامهای لیندا و لسلی دارد که از میان آنها لیندا دارای شغل روزنامه نگاری است. جنیفر لوپز تحصیلات مقدماتی خود را در مدارس و دبیرستان کاتولیک در برونکس به پایان رساند.
از ۱۹ سالگی به شکلی خودآموز به رقص و آوازخوانی پرداخت. در هنگام تحصیل در دانشگاه جنیفر در کنار رقص در باشگاه شبانه منهتن به عنوان شغل پارهوقت در دفترخانهای مشغول به کار شد.
نخستین فیلمی که جنیفر لوپز به عنوان یک بازیگر کلیدی، ایفای نقش کرد فیلم با ژانر زندگینامه به نام سلنا بود که به سال ۱۹۹۷ ساخته شد، در این فیلم جنیفر لوپز به عنوان یک بازیگر برجسته و متمایز موفق شد جایزه آلما[۲] را دریافت کند.
جنیفر لوپز توسط مجله اقتصادی آمریکایی فوربز عنوان ثروتمندترین بازیگر لاتین تبار اهل هالیوود را به خود اختصاص داد.
در مورد روابط خصوصی جنیفر لوپز با مردان، رسانهها تمرکز خاصی دارند. او تاکنون روابط نسبتا گرمی با شان کامز، کریس جود، بن افلک و مارک آنتونی داشته است.
کمتر از دو ماه بعد از جدایی جنیفر و بن افلک، جنیفر با مارک آنتونی آشنا شد.
زندگی مشترک جنیفر لوپز با مارک آنتونی ۷ سال طول کشیدو آنها ۲۲ فوریه ۲۰۰۸ صاحب یک دختر و یک پسر شدند.
جنیفر لوپز با دریافت مبلغ ۶ میلیون دلار اجازه داد تا عکس او و دوقلوهایش در مجله پیپل چاپ شود. سرانجام در ۱۵ جولای ۲۰۱۱ بعد از ۷سال زندگی مشترک، جنیفر و مارک آنتونی از هم جدا شدند.
عکس جنیفرلوپز
عکس جنیفرلوپز
عکس جنیفرلوپز
عکس جنیفرلوپز
از بازیگران بیشتر بدانید
با «مهوش افشاری» دوبلور کارتونهای پسر شجاع، جیمبو و بچههای مدرسه والت
گوینده این صدای محبوب، «مهوش افشاری» است. او هنگامیکه 13 ساله بود به واسطه یکی از دوستان به «عطاء ا... کاملی» که مدیر دوبلاژ بود معرفی شد و.....
دوبله، صدای خوب نمیخواهد
یادش بخیر وقتی در دوران کودکی از مدرسه به خانه میآمدیم، تلویزیون را به عشق دیدن پسر شجاع روشن میکردیم و این شخصیت محبوب کارتونی با صدای ظریف صحبت میکرد و هر روز ماجرایی را رقم میزد. گوینده این صدای محبوب، «مهوش افشاری» است. او هنگامیکه 13 ساله بود به واسطه یکی از دوستان به «عطاء ا... کاملی» که مدیر دوبلاژ بود معرفی شد و به شکل حرفه ای فعالیت در عرصه دوبله را آغاز کرد. «افشاری» در گفت وگو با خراسان شمالی از پایین بودن دستمزدها گله مند است و میگوید: طی 40 سال فعالیتم، دستمزدهایمان تغییر زیادی نکرده است. با او درباره دوبله و خاطرات فعالیت در این عرصه طی سالهای گذشته به گفت وگو نشستیم.
دوبله در آثار تلویزیونی و پویانماییها، از جایگاه ویژه ای برخوردار است و در درک بهتر آنها بسیار مؤثر است. خوشبختانه کشور ما به لحاظ داشتن هنرمندانی چیره دست در این زمینه، در زمره بهترینها قرار دارد. مهوش افشاری یکی از این هنرمندان است که با صدای زیبای او در بسیاری از پویانماییها آشنا هستیم. وی علاوه بر گویندگی، مدیریت دوبلاژ آثار مختلف تلویزیونی، سینمایی و پویانمایی را برعهده دارد. برای آشنایی بیشتر با این هنرمند برجسته، با او گفت وگو کردیم. خاطر نشان میشود برای گرفتن این مصاحبه با «محمدرضا ثابتی» مسئول هماهنگی روابط عمومی واحد دوبلاژ تماس گرفتیم و وی هماهنگی لازم را انجام داد که در اینجا از همکاری وی صمیمانه تشکر میکنیم. در ادامه مطلب مصاحبه ما را با این گوینده محبوب میخوانید.
سرکار خانم افشاری، در ابتدای این گفت و گو بگویید که چگونه وارد عرصه دوبله شدید؟
در زمانی که ما وارد این حرفه شدیم شرایط با الان متفاوت بود. من از 13 سالگی به واسطه یکی از آشنایان که یکی از مدیران تلویزیون بود، وارد گروه اجرایی تلویزیون شدم، سپس از طریق یکی دیگر از دوستان در سال 1350 به مدیر دوبلاژ وقت، عطاء ا... کاملی معرفی شدم و کار دوبله را آغاز کردم.
از کجا دریافتید که صدای شما شاخصهای ورود به دوبله را دارد؟
من همیشه در تلویزیون سناریو میخواندم و دکلمه میکردم و در گروه اجرایی کارهای مختلفی انجام میدادم.
بهترین شیوه، یادگرفتن از پیشکسوتان است
برای رسیدن و پختگی صدایتان چه تمرینها و آموزشهایی دیدید؟
هنگام ورود به واحد دوبله، به مدت یک سال کارآموزی کردم، اما معتقدم بهترین شیوه، نشستن در کنار پیشکسوتان و یاد گرفتن از آنهاست. دوبله صدای خوب نمیخواهد بلکه هوش، سواد و داشتن ذهنی قوی معیارهای ورود به این حرفه است. اکنون راه برای جوانان علاقه مند باز است و سالانه تلویزیون از علاقه مندان به این حرفه تست میگیرد.
دلیل گرایشتان به دوبله کردن کارتون چه بوده است؟
قبل از انقلاب پویانماییهای زیادی نداشتیم و بیشتر مجموعههای کودک دوبله و پخش میشد و چون من و چند تن از دوبلورها کم سن و سال بودیم به تبع آن، نقش بچهها را میگفتیم و اندک اندک صداهایمان جا افتاد. بعد از انقلاب و در دوران جنگ تحمیلی، بیشتر پسربچهها در آثار مطرح بودند و به همین دلیل نقش پسربچهها را میگفتم. من قبل از انقلاب در مجموعه ای با نام «دارا و ندار» که هم زمان در سراسر دنیا پخش میشد، نقش اصلی را میگفتم.
داشتم خفه میشدم!
وقتی که برای نخستین بار در اتاق ضبط صدای استودیو وارد شدید چه حسی داشتید؟
اتاقهای ضبط صدا تاریک بود، چون آن موقع آپارات بود. من برای نخستین بار که وارد اتاق ضبط شدم بعد از نشستن فضا تاریک شد و خیلی هیجان زده بودم. به من گفتند نباید هیچ صدایی بیاید و حتی سرفه نکنید. من فکر میکردم نباید نفس بکشم بنابراین خیلی سعی میکردم آرام نفس بکشم تا صدای نفسم نیاید. داشتم خفه میشدم!
شما در کارتونهایی همچون خانواده دکتر ارنست، جیمبو، بچههای مدرسه والت، دختری به نام نل، رابین هود، آدم کوچولوها و پسرشجاع گویندگی کردهاید؛ از میان آنها کدام یک را بیشتر دوست دارید؟
کارتونهای «جیمبو»، «بچههای مدرسه والت»، «دختر مهربون» و «پسر شجاع» را خیلی دوست دارم. «جیمبو» شخصیت جالبی داشت؛ یک هواپیمای کوچولو و بامزه بود. «امیر قطعه ای» مدیریت دوبلاژ این کارتون را برعهده داشت.
از میان کارتونهایی که دوبله کردید «پسرشجاع» محبوب ترین آنهاست که همچنان در ذهن به خاطر نوع بیانتان باقی مانده است. از دوبله این کارتون برایمان بگویید و این که چگونه برای دوبله نقش پسر شجاع انتخاب شدید؟
مدیریت دوبلاژ این کارتون را «غلامرضا افشاریه» برعهده داشت. در ابتدا من در این کارتون نقش خرس مهربون را میگفتم و نادره سالارپور نقش پسرشجاع را میگفت اما وقتی که او از کشور رفت جایگزین او شدم، بنابراین برای این که تماشاچی متوجه نشود همان بیان، صدا و تیپ را گرفتم. «ناهید امیریان» هم نقش «خرس مهربون» را گفت. این کارتون در سال 1360 دوبله شد و آن موقع شرایط کار به دلیل حضور آقای افشاریه مدیر دوبلاژ، خیلی خوب بود و همکاری با او را دوست داشتم.
کیفیت پایین کارتونهای کنونی
دلیل محبوبیت پویانماییهای آن دوران را در چه میدانید، زیرا کارتونهای کنونی محبوبیت زیادی در بین کودکان ندارد؟
معتقدم کیفیت پویانماییها در حال حاضر پایین آمده است. من مجموعه «گارفیلد» را کار کردم که کیفیت مطرحی داشت و برای بچهها جذاب بود. مجموعه ای را هم به نام «برندگان کوچک» کار کردم که طی مجموعه 30 بچه داد و بیداد میکردند، بنابراین نباید توقع داشته باشیم که کودکان ما به این نوع کارها علاقه نشان بدهند. با وجود علاقه پسران به جنب و جوش، اسامی شخصیتها در ذهنشان نمیماند از طرفی موضوع همه آنها جنگ و خشونت است و بدآموزی دارد. وقتی، پویانمایی «بابا لنگ دراز» را کار میکردیم قشنگ و جذاب بود اما مجموعههای کنونی نمیتواند در ذهن کودکان باقی بماند.
همیشه از دوبله پویانماییها به دلیل این که شخصیتها موجود زنده نیستند به عنوان کاری سخت نام برده میشود، نظر شما چیست؟
همین طور است که شما میگویید. به نظرم کار کردن روی پویانمایی خیلی سخت است و یک نفر باید گوینده باشد که در پویانمایی صحبت کند. همیشه به کارآموزان میگویم که بروند و روی دوبله فیلمها کار کنند تا تبحر لازم را به دست آورند و وقتی گوینده شدند در پویانمایی صحبت کنند. چون در پویانمایی گوینده است که شخصیت را میسازد. به کارآموزانم میگویم در پویانمایی همیشه سعی کنند صدای اصلی را در گوش خود بسپارند چون شرکت فیلم ساز سختی کشیده و روی آن شخصیت کار و آن صدا را برای شخصیت انتخاب کرده است. در دوبله کارها به عنوان مدیر دوبلاژ سعی میکنم در انتخاب صداها، صداهایی را که شبیه و نزدیک به شخصیت باشد، انتخاب کنم، چون انتخاب صدای مناسب برایم اهمیت دارد.
اشکال در ترجمه بد کارهاست
شیوه دوبله پویانماییهای کنونی که دیجیتالی دوبله میشود، با آن سالهایی که شما دوبله میکردید، چه تفاوتهایی دارد؟
ما نمیتوانیم منکر فناوری شویم زیرا در حال پیشرفت است. در آن مقطع پویانماییها را با دست نقاشی میکردند اما اکنون از طریق رایانه طراحی میکنند و سرعت عمل بالا رفته است. به نظرم باید همه، کار خود را به خوبی انجام بدهند و نباید به بهانه پیشرفت فناوری کار خود را توجیه کنند. در مقطع گذشته، روی نقاشی صحبت میکردیم اما اکنون روی رایانه کار میکنیم. البته اشکال کار، ترجمه بدکارهاست. به نظرمن فردی که مترجم زبان انگلیسی است، باید ادبیات فارسی را هم خوب بداند. به نظرم یک مدیر دوبلاژ هم، باید آشنایی کافی با ادبیات خودمان داشته باشد، چون میتواند آن بیان و ترجمه انگلیسی را به زبان فارسی روان و ساده برگرداند.
از محبت مردم گریه ام میگیرد
شما بین بچهها محبوبیت خاصی دارید. دلیل این محبوبیت را در چه میبینید؟
شما لطف دارید. مردم خیلی من را شرمنده محبتهایشان میکنند. من همه آنها را دوست دارم. سالی یک بار دوبله هم زمان و زنده با حضور مردم داریم و از محبت بیش از اندازه آنان گریه ام میگیرد، از ابراز احساسات آنها شرمنده میشوم و از همه آنها ممنونم.
دوران کودکی برای بیشتر ما یادآور خاطرات شیرین است. بعد از گذشت سالها از آن دوران و حالا که خودتان فرزندانی دارید وقتی صحبت از دوران کودکی تان میشود چه قدر برایتان شیرین و جذاب است؟
وقتی که وارد دوبله شدم، به دانشگاه رفتم و استادان و دانشجویان دیگر میدانستند که در این حرفه فعالیت میکنم؛ برای همین خیلی هوایم را داشتند. در دوران کودکی کتابهای بسیاری مطالعه میکردم، داستان و شعر هم مینوشتم و برای اطلاعات و کیهان بچهها هم کار میکردم. آن موقع تلویزیون داشتیم اما برنامههای زیادی برای کودکان پخش نمیشد و فقط «تام و جری» را به یاد دارم و خیلی هم دوستش داشتم.
نخستین تصویری که با شنیدن دوبله کارتون در ذهنتان تداعی میشود، چیست؟
«تام و جری»
قدر پیشکسوتان را نمیدانند
وضعیت دستمزدها و بیمه تان چه طور است؟
دستمزدها بسیار پایین است و طی 40 سال فعالیتم دستمزدهایمان تغییر زیادی نکرده است. حقوق بازنشستگی هنرمندان 380 هزارتومان است که خیلی کم است. من امسال بازنشسته خانه سینما میشوم. برای همین است که میگویم قشر مظلومی هستیم. همکارانم با توجه به این که سنی از آنها گذشته است ولی برای امرارمعاش سرکار میآیند. متأسفانه مسئولان قدر پیشکسوتان را نمیدانند و فقط مردم هستند که ما را دوست دارند.
سپاسگزارم از شما؛ در پایان این گفت و گو اگر سخنی مانده است، بفرمایید؟
من از شما خبرنگاران و مردم خوب کشورم سپاسگزارم. شما هستید که گویندگان را زنده نگه میدارید. ما روز به روز سرخوردهتر میشویم چون بعد از فعالیت مستمر در این حرفه، اکنون موقعی است که با حقوق کافی باید در آسایش زندگی کنیم و این در حالی است که این گونه نیست و امنیت شغلی نداریم. اکنون «فهیمه راستکار» ماههاست که به دلیل بیماری اش در منزل بستری است و حمایتی از او نمیشود که این کم لطفی مسئولان را نشان میدهد.
منبع:khorasannews.com
از بازیگران بیشتر بدانید
آلرژی به لباس بتمن
1- «کریستین بل» بازیگر شناخته شده هالیوود در 30ژانویه 1974 در ولز به دنیا آمد و در کشورهای انگلیس، آمریکا و پرتغال بزرگ شد. پدر او بازرگان بود و مادرش هم در سیرک کار میکرد.
2- بل از 9سالگی و با حضور در کلیپهای تبلیغاتی بازی جلو دوربین را تجربه کرد و بعد وارد تئاتر شد. اولین کارش را در سال 1984 با «روان اتکینسون» انجام داد.
3- در سال 2008 قرار بود که کریستین در فیلمی به کارگردانی اولیور استون نقش جرج بوش رییسجمهور آن زمان آمریکا را بازی کند اما از آنجایی که تست گریم او رضایتبخش نبود، بل از این پروژه کنارهگیری کرد.
4- او اسب سوار بسیار ماهری است و به موج سواری، اسنوبورد، شنا و راگبی هم علاقه دارد. یکی دیگر از تفریحات بل مطالعه است
5- کریستین مثل بسیاری از همکارانش سیگاری بود و آن را کنار گذاشته است.
6- او برای بازی در نقش باب دیلان در فیلم «من آنجا نیستم» مدتها به کلاس آواز میرفت. او یکی از هفت بازیگری بود که نقش این خواننده معروف را بازی کرده است.
7- گفته میشود زمانهایی که بل عصبانی میشود سراغ گیتارش میرود و خشم خود را سر گیتارش خالی میکند
8- بازی در فیلم «امپراتور خورشید» حاشیه عجیبی برای کریستین بل داشت. در جریان یکی از کنفرانسهای خبری این فیلم، خبرنگاران آنقدر از بل سوالات یکنواخت و تکراری پرسیدند که او از عصبانیت با خودکار به جان پرتقالی که جلویش بود افتاد و آن را تکه پاره کرد.
9- او نقشش در فیلم بتمن را به پدر مرحومش تقدیم کرد.
10- پدربزرگ کریستین بل در یکی از فیلمهای جان ویل که در آفریقا تولید شده بود؛ نقش بدل جان ویل را بازی کرد.
11- او طرفدار طبیعت است و از گروههایی که در این زمینه فعالیت میکنند حمایت میکند. بل برای اینکه نشان دهد چقدر به محیط زیست اهمیت میدهد لب به گوشت قرمز نمیزند.
12- زیر چشم راست بل جای یک سوختگی دیده میشود که یادگاری تصادف او در دوران حضورش در دبیرستان است.
13- او عادت دارد در هر فیلمی که بازی میکند با یک لهجه متفاوت حرف بزند.
14- بازی در فیلم «روانی آمریکایی» برای بل بسیار خوش یمن بود و اسم او را بیش از قبل سر زبانها انداخت. البته قرار نبود بل در این فیلم حاضر شود اما در نهایت جایگزین لئوناردو دی کاپریو شد.
15- بل اصلا علاقهای به گشت وگذار در پاساژ و خرید ندارد.
16- او برای فیلم «چرخکار» حسابی مایه گذاشت و نزدیک به 30 کیلو از وزنش را کم کرد. او برای این کار پشت هم سیگار میکشید و غذایش سالاد و میوه شده بود و مصرف آدامسش هم بالا رفته بود.
17- او جوانترین بازیگری است که تا امروز نقش بتمن را بازی کرده است ضمن آنکه تمام بازیگران بتمن به جز بل اصلیتی آمریکایی داشتهاند. جالب اینکه در هنگام فیلمبرداری بتمن، بل هرازگاهی به این موضوع فکر میکرد که قید این نقش را بزند چرا که به لباس بتمن آلرژی داشت: «موقع درست کردن لباس بتمن آنجا بودم و همه چیز را میدیدم. وقتی که همه چیز انجام شد به لباس خیره شدم و با خودم فکر کردم که نمیتوانم این لباس را بپوشم چرا که ممکن است خفه شوم. سر درد بدی گرفته بودم و شرایط خوبی نداشتم.» به عقیده او بارها پیش آمده که بعد از تولید یک فیلم نتیجه آن چیزی نبود که همه انتظارش را میکشیدند اما این مساله در مورد بتمن صدق نمیکرد.
18- بازیگر مقابل بل در بتمن «هیت لجر» بود که به خاطر تصادف جانش را از دست داد. بل در مورد لجر میگوید: «کار او بینظیر بود و از همکاری با هیت بسیار لذت بردم چرا که او در کارش بسیار جدی بود».
19- بل علاقهای به بازی در فیلمهای رمانتیک کمدی ندارد: «من هرگز نمیگویم هرگز، اما مطمئنا پیشنهاد بازی در چنین فیلمهایی را قبول نمیکنم چون فیلمی که هم رمانتیک باشد هم کمدی نوعی تناقض دارد و من در شرایطی حاضر به بازی در این فیلمها میشوم که در خیابان دنبال یک لقمه نان بگردم البته شاید با گذشت زمان و بالا رفتن سنم این فیلمها برای من جذاب شود».
20- بل زیاد به این قضیه که هر روز مشهورتر از دیروز میشود، فکر نمیکند: «زیاد برایم مهم نیست شاید تنها دلیل اهمیت آن دریافت پیشنهاد بازی در فیلمهای خوب باشد.»
21 – فیلمبرداری بتمن 10ماه طول کشید و بعد از پایان آن مدتها وقت صرف کرد تا بتواند لهجه انگلیسی خود را پیدا کند چرا که لهجهاش در طول فیلمبرداری کاملا برگشته بود.
منبع: sharghnewspaper.ir
از بازیگران بیشتر بدانید
بیوگرافی کری آندروود خواننده آمریکایی (+عکس)
نام اصلی: کری ماری آندروود
تولد : ۱۰ مارس ۱۹۸۳
ملیت : ایالات متحده آمریکا، چکوتاه، اکلاهما
سبک(ها) : کانتری پاپ
ساز(ها) : گیتار، پیانو
سالهای فعالیت : ۲۰۰۴–تاکنون
کری ماری آندروود ( Carrie Marie Underwood) (زادهٔ ۱۰ مارس ۱۹۸۳) خواننده و ترانهسرای سبک کانتری پاپ آمریکایی است. او برنده فصل چهارم شوی تلویزیونی آمریکن آیدل، چندین جایزه گرمی و چندین جایزه پلاتینِ فروش برای آلبومها و تکآهنگهایش شده است. نخستین آلبوم او با نام بعضی قلبها بهعنوان پرفروشترین آلبوم نخستین از یک خواننده تک زن در تاریخ سبک کانتری شناخته شده است.
او در چهل و نهمین دوره مراسم گرمی (۲۰۰۷) برندهٔ جایزهٔ بهترین هنرمند جدید شد و در سه سال متوالی در سالهای ۲۰۰۷، ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹، جایزهٔ گرمی بهترین اجرای خواننده زن در سبک کانتری را به دست آورد. او همچنین در مراسم «جایزه انتخاب مردم» ۲۰۰۹، سه جایزه بهترین خواننده، جایزه «دوست داشتنیترین ستاره زیر ۳۵ سال» و بهترین ترانه سبک کانتری به خاطر آهنگ «نام خانوادگی» را کسب کرد.
عکس هایی از کری آندروود خواننده آمریکایی
عکس کری آندروود خواننده آمریکایی
عکس کری آندروود خواننده آمریکایی
عکس کری آندروود خواننده آمریکایی
عکس کری آندروود خواننده آمریکایی
عکس کری آندروود خواننده آمریکایی
عکس کری آندروود خواننده آمریکایی
عکس کری آندروود خواننده آمریکایی
عکس کری آندروود خواننده آمریکایی
منبع : fa.wikipedia.org
از دنیای هنر و هنرمندان بیشتر بدانید