مدل کفش پاشنه بلند

مدل کفش پاشنه بلند مدل کفش پاشنه بلند مدل کفش پاشنه بلند مدل کفش پاشنه بلند مدل کفش پاشنه بلند مدل کفش پاشنه بلند

مدل کفش پاشنه بلند

مدل کفش پاشنه بلند مدل کفش پاشنه بلند مدل کفش پاشنه بلند مدل کفش پاشنه بلند مدل کفش پاشنه بلند مدل کفش پاشنه بلند

بیوگرافی استاد شهرام ناظری

مجموعه: هنر و هنرمند


 

 

بیوگرافی استاد شهرام ناظری

 

شهرام ناظری در سال ۱۳۲۸ (۱۹۵۰ میلادی) در خانواده ای هنردوست، در کرمانشاه به دنیا آمد. از کودکی و زیر نظر پدرش، آموزش های اولیه موسیقی و آواز را فرا گرفت.

پس از آن تحت تعلیم نورعلی خان برومند آثار گذشتگان موسیقی را فرا گرفت و همزمان برای تکمیل ردیف آوازی از محضر استاد زنده‌یاد عبدالله خان دوامی نکته‌ها آموخت.

وی همچنین از محضر استادانی چون محمود کریمی، محمدرضا شجریان، عبدالعلی وزیری و حسین قوامی نیز نکته‌ها و ظرایف آوازی را فرا گرفت.

در همین دوران بود که وی با استاد داریوش صفوت آشنا شد و به گفته خود آقای صفوت آن توصیه معروف را به وی کرد که « صدای تو اساطیری است و مبادا که این صدا را با چیزی دیگر بیامیزی»

ناظری همزمان با آموختن آواز به آموختن ساز سه تار هم پرداخت و از جمله کسانی بودکه بیشترین حشر ونشر را با استاد نامدار سه تار، استاد احمد عبادی داشت و نیز در این مسیر از دانش و توانایی‌های استادانی چون محمود تاجبخش، جلال ذوالفنون و محمود هاشمی (سازنده معروف سه تار) نیز نکته‌ها آموخت، ‌ضمن آنکه در دوره‌ای که رضا قاسمی در آلبوم گل صدبرگ با ناظری همکاری می‌کرد، از وی هم نکات قابل اعتنایی فرا گرفت.

نقطه عطف اول کاری شهرام ناظری را باید در ضربی شوشتری و تصنیف معروف کاروان شهید جستجو کرد. این اثر را استاد محمد رضا لطفی ساخته و ناظری در مایه شوشتری خوانده است.

کار فضایی حماسی دارد و استفاده از مثنوی معروف هوشنگ ابتهاج سایه در این کار، وجهی تراژیک به آن بخشیده است. صدای ناظری در این اثر پر انرژی و جوان و جسور است و در بخش‌های اوج کار، حماسی و تاثیرگذار. این اثر بعدها تحت عنوان چاووش ۷ منتشر شد.

ناظری همراه استاد لطفی مثنوی معروف سایه را در دستگاه ماهور هم خواند که تنها نسخه‌ای از آن گاه به گاه از تلویزیون پخش می‌شود. اورتور(درآمد) این کار و ضربی‌ای که آواز ناظری روی آن خوانده می‌شود، در آلبوم چاووش ۶ با صدای آقای شجریان هم خوانده شده است. آلبومی که تصنیف معروف ایران هم در ادامه این آواز و ضربی آمده است.

در همین دوران وی آواز شور را با کمانچه مرحوم بهاری و نیز همراهی سنتور پرویز مشکاتیان می‌خواند. آواز این کار یکی از درخشان‌ترین آوازهای ناظری است، که در کمتر اثر دیگری تکرار شده است.

 

بیوگرافی استاد شهرام ناظری

 

صدایی در اوج و حماسی که همنوازی پر و پیمان استاد زنده یاد بهاری به ‌آن وجه و صبغه دیگری داده است؛ آوازی با مطلع شعری «چندین شب و خاموشی ، وقت است که برخیزیم/ وین آتش پنهان را با صبح در آمیزیم»

این اثر به همراه تصنیف معروف «مرا عاشق» با آهنگسازی آقای مشکاتیان بعدها در آلبومی که به نام لاله بهار (به یاد ملک‌الشعرای بهار) کار شده بود، انتشار می‌یابد.

پس از آن وی گل صد برگ را در اوایل دهه شصت به بازار موسیقی عرضه می کند. کاری مشترک با جلال ذوالفنون و البته رضا قاسمی که بر روی طرح این کار زحمات فراوانی صرف کرد و حتی بخش عمده ایده این کار را باید از آن وی دانست تا ذوالفنون.

این اثر دو ویژگی داشت، اول معرفی و عمومی کردن ساز سه تار و دف و دیگری وجه حماسی کار.

بعدها وی آلبوم آتش در نیستان را با جلال ذوالفنون اجرا می‌کند که استفاده از اشعار مولانا در این اثر هم از جمله ویژگی‌های کار به شمار می‌رود. کاری که می‌توان آن را تداوم منطقی گل صدبرگ به شمار آورد و نشان داد که ناظری علاوه بر آواز دستی چیره در تصنیف‌سازی و ذهنی بکر برای پروردن برخی ملودی‌های جذاب و دلنشین دارد.

پیش از این کار البته ناظری با کیخسرو پورناظری آلبوم«صدای سخن عشق» را کار کرده بود که این اثر خود سنگ بنایی شد برای کارهایی که بعدها با گروه‌نوازی ساز تنبور انتشار یافت که نقطه عطف آن را باید در«آلبوم مهتاب رو» دانست که تصنیفی خیره‌کننده را در آن شاهدیم.

این تصنیف نمونه شاخص و تکامل یافته تصانیفی است که بعدها به جریان موسیقی عرفانی یا سماع شهره شدند. تصنیفی که اوج و فرودهای منحصر به فردی دارد و به خوبی روی شعر مولانا نشسته و ناظری آن را به نیکوترین وجه اجراکرده است.

نقطه عطف بعدی کار ناظری با آلبوم شورانگیز حسین علیزاده شکل گرفت. اثری که خود به لحاظ استفاده از فرمها و ابداعات تازه در موسیقی ایرانی کاری نو و متفاوت است و از ذهن پیچیده و مبدع علیزاده در این کار خبر می‌دهد.

این اثر ابتدا در تالار وحدت اجرا شد و عواید آن هم به زلزله‌زدگان استان گیلان اختصاص یافت و علاوه بر ناظری، صدیق تعریف هم آن را خواند. اما وقتی آلبوم شور انگیز منتشر شد، تنها صدای ناظری زینت بخش آن بود.

ناظری در این اثر هم یکی از زیباترین آوازهای خود را خواند. آوازی در مایه بیات ترک با شعری معروف از مولانا: «دگر باره بشوریدم، بدان سانم به جان تو / که هر بندی که بر بندی، بدرانم، به جان تود»

پس از این دوران ناظری با گروه دستان همکاری می‌کند که نقطه عطف آن را باید در آلبوم «سفر به دیگر سو» جست و جو کرد. این آلبوم نمونه‌ای شاخص از تحول در ریتم و سرعت در موسیقی سنتی‌است، شاخصی که گروه دستان و به خصوص حمید متبسم پایه‌گذار آن بود و اکنون به ژانری غالب در گروه‌نوازی موسیقی سنتی تبدیل شده‌است.

خود ناظری هم در گفتگویی گفته است که سفر به دیگر سو مهم‌ترین کار وی در عرصه موسیقی و به نوعی مانیفست کاری وی به شمار می‌رود. اثری که ناظری سعی کرد در آن فرم‌های آوازی تازه ای را با الهام از ساختار موسیقی ردیفی و موسیقی نواحی ایران به کار گیرد.

در این دوران ناظری همکاری‌هایی هم باگروه کامکارها داشته است که حاصل آن در آلبومی منتشر شده است.

 

بیوگرافی استاد شهرام ناظری

 

پس از این دوران هم ناظری همکاری‌هایی با لوریس چکناوریان انجام داده است که کارهای چکناوریان اصولا ژانری متفاوت دارد. همچنانکه کاری که وی با کامبیز روشن روان انجام داده است نیز فضایی متفاوت با آثاری دارد که ناظری با دیگر هنرمندان انجام داده‌است.

این کارها فضایی ارکسترال دارد. کارهایی که با زمستان اخوان (باآهنگسازی محمد رضا درویشی) شروع و سپس با «در گلستانه» سهراب سپهری (با آهنگسازی هوشنگ کامکار) ادامه یافت و در نهایت با ساقی‌نامه کامبیز روشن روان و همکاری‌ای که با چکناوریان و ارکستر سمفونیک داشته به پایان رسید.

اگر چه در گلستانه و زمستان آثاری هستند که وی برای نخستین بار آواز را در شعر نو تجربه می‌کند.

از چند سال قبل نیز ناظری همکاری‌هایی را با فرزندش حافظ انجام داده است که از جمله آنها کنسرتی بود که با وی در کاخ سعد آباد تهران داشت.

حافظ البته بعدها هم با پدرش کنسرت‌هایی در آمریکا داشت که به دلیل نشنیدن این کارها نمی‌توان درباره آنها قضاوت کرد، اما حافظ هم در همان کنسرت تهران نشان داد که خطی جدی در موسیقی را دنبال می‌کند؛ خطی که امیدواریم با آموخته‌هایی که وی از غرب به ارمغان می‌آورد، حداقل تفاوت و تنوعی را به پیکره موسیقی ما تزریق کند.

از اواسط دهه هقتاد ناظری به همکاری با گروه کامکارها پرداخت که حاصل آن انتشار آلبوم کنسرت مشترک وی با این گروه بود.

ناظری در زمینه آوازهای قدیمی ایران هم تجربه‌هایی دارد که در آلبوم آواز اساطیر آن را عرضه عمومی کرد.

ناظری در چند سال گذشته کنسرت‌های بسیاری را در ایران و خارج از ایران اجرا کرده‌است.

منبع:hamshahrionline.ir



از دنیای هنر و هنرمندان بیشتر بدانید

  • 5 راه برای تقویت نوازندگی پیانو
  • آشنایی با هنر نقاشی
  • گذری بر موسیقی و سازهای ایرانی
  • 11نمونه دیدنی ازمشبک‌کاری روی تخم پرندگان!
  • الفبای موسیقی
  • مجسمه‌هایی عجیبی که گویی درحال حرکتند!!

ادامه مطلب ...

بیوگرافی فلاکت

مجموعه: هنر و هنرمند


 

 

بیوگرافی فلاکت


اسم:شاهین


متولد21/1/1369


رنگ چشم:مشکی رنگ مو:مشکی وضعیت بدنی:لاغر


علایق:عشق و حال+پاستیل خوردن


ورزش مورد علاقه:فوتبال {پرسپولیسی}


فعالیت:موسیقی رپ


شبکه های مورد علاقه: tapesh1 /tapesh 2/ MtvF/ Mtv5/ Viva /4funTV


خصوصیات:مهربان/گپ زدن/پر و سر سدا/ تتو/پر سر و صدا و پر هیجان


فیلم مورد علاقه:فیلم زیاد نگاه میکنم واسه همین نمیشه همه رو نوشت extremedogs /sillenthill


رشته:کامپیوتر

وقتی شاهین 15 سالش بوده با یه دختر به اسم گلناز دوست میشه و بینشون رابطه ی دوستانه بر قرار میشه و ..
تا اینکه یه دفعه با هم بهم میزنن بعدش دختره زنگ میزنه ولی شاهین با اینکه دوستش داشته از سر لجبازی دختره رو ضایع میکنه
تا اینکه گلناز خانوم میره امریکا و اونجا میفهمه که سرطان داره و به شاهین زنگ میزنه و قضیه رو میگه .شاهین هم بهش میخنده و بهش میگه ...{ اخه باورش نشده بوده}
ولی بعدش دختره میمیره و شاهین به اشتباهش پی میبره و فشار وحشتناکی روش ایجاد می شه تا اینکه معتاد میشه {البته هر کس دیگه ای جای شاهین بود شاید خودشو میکشت}
ولی خوشبختانه الان ترک کرده
توی اهنگ چشمام ندید راجع به همین مطالب حرف زده البته با تتلو و پیشرو
توی این اهنگ شاهین توی قسمت خودش از دختر مورد علاقش حرف میزنه که از دستش داده و امیر تتلو در قسمت خودش از زبون شاهین با دختره حرف میزنه و در قسمت سوم رضا پیشرو به شاهین میگه که اون دختری که دوستش داری مرده و تو باید اعتیادو ترک کنی مثلا میگه:
شاهین چشای تو به من دروغ نمی گه هیچ وقت یه ادم مرده ای واسه ما بدون نیشخند

 

بیوگرافی فلاکت

 

بیوگرافی فلاکت


منبع:danirapqom.blogfa.com



از دنیای هنر و هنرمندان بیشتر بدانید

  • بیوگرافی حمید عسگری
  • بیوگرافی حسین ابلیس
  • زندگی نامه ابوالحسن اقبال آذر

ادامه مطلب ...

بیوگرافی حمید عسگری

مجموعه: هنر و هنرمند


 

بیوگرافی حمید عسگری


حمید عسگری خواننده محبوب و دوست داشتنی پاپ توانست در دنیای موسیقی غوغایی به پا کند . او با احساس و دلش زندگی می کند .
حمید عسگری متولد 20 مهرماه 1357 است در شیراز به دنیا امده و بزرگ شده اصفهان است و در حال حاضر به همراه دوستش میلاد ترابی (( که اهنگساز است )) در تهران زندگی می کند . دو خواهر و یک برادر دارد . تحصیلاتش ربطی به موسیقی ندارد او کارشناس مدیریت صنعتی است . مجرد است و هنوز فرد مورد علاقه اش را پیدا نکرده است معتقد است ازدواج باعث به ارامش رسیدن انسان ها می شود .
اوایل که البوم او به بازار امد خیلی ها به اسم شادمهر عقیلی فروختند در صورتی که او کسی نبود جز حمید عسگری . رنگ و جنس صدای حمید و شادمهر تا حدی به هم شباهت دارد و این شباهت به نفع او تمام شد . او می گوید : هیچ کس در توانایی های شادمهر شکی ندارد البته شباهت صدای من و شادمهر چیز طبیعی در عالم موسیقی است چرا که صداها در عین تفاوت ها شباهت های زیادی به هم دارند .
صدای سیاوش شمس را هرگز فراموش نمی کند و صدای محمد علیزاده رو خیلی دوست داره . غذای مورد علاقه حمید عسگری قیمه های مادرش است . او اصلا اهل اشپزی کردن نیست . وقتی غمگین است می خواند . صمیمی ترین دوست حمید عسگری میلاد ترابی است . یک زمانی عاشق بوده است .

 

بیوگرافی حمید عسگری

 

با ترانه هایی که خودش گفته ارتباط بیشتری برقرار کرده است چون ترانه ها را با توجه به شرایط روحی خودش گفته است . از میان ترانه ها " ترانه بازم دلم گرفته چند روزی که رفتی رو خیلی دوست دارد . در صدایش غم خاصی وجود دارد .

نقطه ضعف حمید عسگری این است که زود عصبانی می شود البته عصبانیت های او 5 دقیقه است بعد چنان ارام می شود که انگار نه انگار اتفاقی افتاده است . نقطه قوت حمید هم این است که بی هیچ چشمداشتی احساسش را نثار دیگران می کند انقدر که طرف بی نیاز از محبت می شود .

 

بیوگرافی حمید عسگری

 

بیوگرافی حمید عسگری



از دنیای هنر و هنرمندان بیشتر بدانید

  • بیوگرافی حسین ابلیس
  • بیوگرافی علی اصحابی
  • بیوگرافی فلاکت
  • عکس و بیوگرافی محسن یگانه

ادامه مطلب ...

کیودو، هنر کمانگیری ژاپنی

مجموعه: هنر و هنرمند



 

کیودو، هنر کمانگیری ژاپنی

 

کیودو (Kyudo) هنر کمانگیری ژاپنی‌ست که قدمتی بسیار کهن دارد. تاریخ این طریقت، همواره با افسانه‌ها و اسطوره‌های سرزمین آفتاب تابان همراه بوده و امروزه این هنر، یکی از هنرهای بسیار مهم و اصیل ژاپن محسوب می‌شود.
تاریخ‌نگاران، بنابر دستاوردهای باستان شناسی و جمع آوری وقایع نامه‌ها و گاه‌شمارهای باستانی، عموماَ سیر تحولات و تکامل هنر کیودو را به پنج بخش تاریخی در ژاپن تقسیم می‌کنند که عبارت است از: دوره پیش از تاریخ (7000 قبل از میلاد تا 330 میلادی)، دوره باستانی (330 تا 1192 میلادی)، دوره فئودالی یا ملوک الطوایفی (1192 تا 1603 میلادی)، دوره انتقالی (1603 تا 1912 میلادی) و دوران معاصر (1912 میلادی تا زمان حاضر).
آن‌گونه که مشهود است، استفاده از تیر و کمان در ژاپن، همانند بسیاری از تمدن‌های باستانی دیگر، قدمتی بسیار زیاد داشته و به عصر انسانهای بدوی باز می‌گردد. این ابزار در دورانهای پیش از تاریخ، وسیله ای برای شکار حیوانات و پرندگان بوده و نیز در جنگ‌های قبیله ای کاربرد داشته و رفته رفته تکامل یافته و در دوران‌های تاریخی ژاپن، علاوه بر کابرد در شکار، عموماَ در جنگ‌ها مورد مصرف بوده است و در طول دوره‌ی تاریخی ژاپن، بیشتر به عنوان یک سلاح جنگی کاربرد داشته. امروزه این ابزار به یک وسیله‌ی ورزشی بدل شده و هنر استفاده از آن در ژاپن کیودو نامیده می‌شود که معنای آن راه کمانگیری ست.
برآورد می‌شود که امروزه بیش از نیم میلیون هنرجوی کیودو، در این هنر رزمی ‌به فعالیت مشغولند. در ژاپن تخمین زده شده که نیمی ‌و یا شاید بیشتر از نیمی ‌از هنر جویان کیودو را بانوان تشکیل می‌دهند.
کمان ژاپنی یا یومی ‌(Yumi)، کمانی استثنایی با طول غیر معمول در حدود دو متر است یعنی طولی عموماَ بیشتر از قامت یک هنرجوی کیودو یا یک کیودوکا (Kyudoka).
یومی ‌در زمان‌های باستان، از خیزران یا بامبو (Bamboo)، چوب و چرم ساخته می‌شد. امروزه علاوه بر یومی‌هایی که به همان سبک سنتی ساخته می‌شوند، یومی‌هایی با مواد مصنوعی جدید نیز تولید می‌شود و مورد کاربرد هنرجویان است.
تیر یا خدنگی که توسط یومی ‌پرتاب می‌شود یا (Ya) نام دارد و عموماَ از خیزران یا بامبو ساخته شده و البته امروزه از مواد مصنوعی و... نیز در ساخت آن استفاده می‌کنند. در زمان‌های گذشته در انتهای تیرها، پر عقاب یا قوش می‌گذاشتند، اما امروزه در راستای حفظ پرندگان در حال انقراض و حفاظت محیط زیست، سازندگان تیرها، از پر قو یا بوقلمون استفاده می‌کنند.
تیرهای استفاده شده در هنر کیودو، اصطلاحاَ به دوگونه تقسیم می‌شوند: تیر نر یا‌ هایا (Haya) و تیر ماده یا ئوتویا (Otoya). تیرهایی که جهت بافت تیر و پر آن در جهت عقربه‌های ساعت است ‌هایا و تیرهایی که دارای بافت خلاف جهت عقربه‌های ساعت هستند ئوتویا نامیده می‌شوند. کیودوکا یا تیرانداز عموماً در هر راند تیراندازی دو تیر به سوی هدف پرتاب می‌کند و اولین پرتاب را با تیر‌ هایا انجام می‌دهد.


هنرجویان کیودو برای تیر اندازی یک دستکش نیز به دست راست خود می‌کنند که یوگاکه (Yugake) نام دارد و از مواد گوناگون مانند پوست آهو تهیه می‌شود.
سیبل یا هدفی که تیر به سوی آن پرتاب می‌شود ماکیوارا (Makiwara) نام دارد و حصیری ست. هنرجویان کیودو برای شروع تمرین از مسافت بسیار نزدیک به هدف تیر می‌اندازند و به مرور این مسافت را افزایش می‌دهند. تیر اندازی از مسافت نزدیک به هدف، این امکان را به هنرجو می‌دهد تا با دقت، تمرکز و ظرافت بیشتری به پرتاب تیر همت گمارد. تکنیک‌های استفاده از تیر و کمان در طریقت کیودو دارای قوانین و مقررات بسیار مهم و منظمی‌ست. فدارسیون مرکزی کیودو ژاپن (ANKF) قوانین و مقررات ویژه‌ای تحت عنوان‌ هاستسو (Hassetsu) یا هشت مرحله‌ی پرتاب تیر را در نظام نامه‌ی کیودو (Kyudo Kyohon) وضع کرده که تمامی‌ هنرجویان موظف به رعایت این قوانین هستند که هریک از این مراحل، دارای دستور العمل‌ها و توضیحات خاصی‌ست.


این هشت پایه عبارتند از:
1- آشیبومی‌(Ashibumi): محل استقرار و وضعیت پاها.
2- دوزوکوری (Dozukuri): شکل بدن.
3- یوگامائه (‎Yugamae): گرفتن کمان.
4- اوچیئوکوشی (Uchiokoshi): بالا بردن کمان.
5- هیکی واکه (Hikiwake): کشیدن آغازین کمان.
6- کای (Kai): کشیدن کامل کمان.
7-‌هاناره (Hanare): رها کردن تیر.
8- ذان شین (Zanshin): تعقیب پرتاب تیر و ایستایی ذهن و بدن تیرانداز.


این هشت مرحله‌ی پرتاب، هریک دارای متد، دستور العمل‌ها و قوانین خاص و ثابتی است که هنرجویان کیودو موظف به رعایت و پیروی از آن هستند.
تمرکز صحیح و قرار گرفتن در وضعیت مراقبه در هنگام تیراندازی، یکی از اصولی ترین بخش‌های این هنر است. آرامش کیودوکا و مراقبه در حین پرتاب تیر، نیازمند تمرین‌ها و ممارست‌های ذهنی ست که هنرجویان پیش از انجام تمارین خود به تقویت آن می‌پردازند.
در این میان استفاده از روشهای مراقبه، کمک بسیار مفیدی ست برای هنرجویان. استفاده از روشهای طریقت باستانی ذن (Zen) در این راستا در زمان‌های گذشته بسیار کاربرد داشته و امروزه نیز مورد توجه است. ذن مکتب بسیار دیرینه سالی ست که در چین تولد یافت و حدوداَ در قرن دوازدهم میلادی به ژاپن راه یافته و پیشرفت‌های بسیاری کرد.
بسیاری از سامورایی‌ها به سوی طریقت ذن سوق پیدا کرده و این مکتب در بسیاری از آداب و رسوم و هنر‌های ژاپنی نفوذ کرد و فرهنگ ژاپن را تحت تأثیر خود قرار داد.
ذن در هنر‌های رزمی‌ از جایگاه ارزشمند و مهمی ‌برخوردار بوده و امروزه نیز حضور آن بسیار مشهود است. هنر کیودو تنها یک ورزش یا تفریح نیست، بلکه این هنر، موجبات تجلی روح و روان فرد را فراهم آورده و تأثیری مستقیم بر زندگی و تفکرات یک کیودوکا به جای خواهد گذاشت.
کیودو نمادی‌ست از فرهنگ، اصالت و ذهنیت مردمان ژاپن، مردمان سرزمین آفتاب تابان.

منبع: zeniran.com



از دنیای هنر و هنرمندان بیشتر بدانید

  • 11نمونه دیدنی ازمشبک‌کاری روی تخم پرندگان!
  • 5 راه برای تقویت نوازندگی پیانو
  • آشنایی با هنر نقاشی
  • مجسمه‌هایی عجیبی که گویی درحال حرکتند!!
  • نقاشیهای 3 بعدی دریکی از پارکهای روسیه
  • نقاشیهای سه‌بعدی خیابانی زیباوهنرمندانه

ادامه مطلب ...

عود؛ سازی فراموش شده

مجموعه: هنر و هنرمند


 

 

عود؛ سازی فراموش شده

 

گفت‌وگو با مجید ناظم‌پور، نوازنده و پژوهشگر موسیقی
ساز عود اگرچه در ترکیب موسیقی ایرانی نقش بسزایی دارد، اما همیشه بحث ایرانی یا عربی بودن آن داغ بوده است.
در حالی که بسیاری از علاقه‌مندان موسیقی این ساز را با نغمه‌های عربی می‌شناسند، اما شواهد تاریخی حکایت از آن دارد که عود در دوره‌های مختلف تاریخی توسط نوازندگان ایرانی نواخته می‌شده است.
از همین روست که در سال‌های اخیر برخی از نوازندگان این ساز از جمله مجید ناظم‌پور با ارائه پژوهش‌ها، شرکت در سمینارها و برپایی کنسرت‌های متعدد در کشورهای مختلف سعی در اثبات ایرانی بودن این ساز داشته‌اند.
با وی گفت و گویی درباره این ساز و حاشیه‌هایش داشته‌ایم که در زیر می‌آید.

شما از جمله هنرمندانی هستید که برای بالا بردن و ارتقای ساز عود تلاش‌های زیادی کرده‌اید. ریشه تاریخی این ساز به چه زمان و مکانی می‌رسد و در طول تاریخ چه تغییراتی پیدا کرده است؟
عود تغییرات زیادی در طول 5 هزار سال عمر خود داشته که بیشتر به 2 دسته تقسیم می‌شود؛ یکی تغییرات در فیزیک ساز مثل شکل، ظاهر، نوع صدادهی و ابعاد آن و دیگری تغییر در شیوه نوازندگی این ساز.
البته این ساز در طول تاریخ در کشورهای مختلف استفاده شده و هر قومی به نسبت نیازی که از آن داشته و نیز جنس موسیقی و فرهنگ موسیقایی خودشان با آن برخورد کرده‌اند. در کشور ما نیز سبک نوازندگی عود در طول زمان دستخوش تغییر شده است.

 

امروز چگونه می‌توانیم متوجه تغییرات در این ساز مثلاً در هزار سال پیش شویم؟
به جز اطلاعاتی که کتاب‌های قدیمی به ما می‌دهند، تصاویری هم از صدها سال پیش باقی مانده است که از تغییر در شکل، ابعاد، شیوه نوازندگی و فرم به دست گرفتن این ساز حکایت دارد.

 

آیا می‌توان گفت به خاطر این موضوعات است که خیلی‌ها معتقد به غیر ایرانی بودن این ساز هستند؟
متأسفانه دلیل عمده‌اش همین است، چرا که در دیگر کشورها بر خلاف ایران از این ساز به وفور استفاده می‌شود.

 

بالاخره خاستگاه ساز عود کجاست. می‌توان در این باره حکم قطعی داد؟
9 نظریه معروف در مورد خاستگاه عود در دنیا از طرف پژوهشگران موسیقی مطرح شده و هر کدام زادگاه این ساز را به یک‌جا نسبت داده‌ است. من در کتابی که برای تاریخچه این ساز با نام داستان بربط یا تاریخ 5 هزار ساله عود تألیف کردم که هم‌اکنون زیر چاپ است و به زودی توسط فرهنگستان هنر منتشر می‌شود، تمام این نظریات را با توجه به اسناد تاریخی و علمی نقد رد و در نهایت نظریه ایرانی بودن این ساز را مبتنی بر آثار تاریخی که از دوران مختلف به دست ما رسیده، ارائه کرده‌ام. در این نظریه کاملاً ثابت شده که این ساز ایرانی است یعنی اگر ما همه آثار باستانی دوره‌های مختلف تاریخی را در همه سرزمین‌ها و کشورها مورد بررسی قرار دهیم، متوجه می‌شویم این ساز با این شکل و ظاهر امروزی محصول ذهن و بلوغ ایرانی‌ها در دوره ساسانی است و از ایران به کشورهای دیگر رفته است.

 

دلایل شما برای ایرانی بودن این ساز چیست؟
دلایل من مبتنی بر اسناد تاریخی است. اگر نگارگری‌های روی ظروف قدیمی و کتب قدیمی که در مورد این ساز وجود دارد را بررسی کنیم و دور‌ه‌های مختلف تاریخی را با هم مقایسه نماییم، متوجه می‌شویم این ساز در ایران اختراع شده و از ایران با این شکل و ظاهر امروزی به کشورهای دیگر رفته است.

 

چرا کشورهای عربی از عود در ارکسترهایشان زیاد استفاده می‌کنند، ولی در ایران ما شاهد چنین چیزی نیستیم؟
با بررسی سازهای زهی دیده می‌شود که عود از یک ساختار کامل و جامعی برخوردار است به این دلیل کشورهای دیگر به کمال و امکاناتی که این ساز به آنها می‌دهد، پی‌ برده‌اند و از آن بخوبی استفاده می‌کنند. ولی در ایران متأسفانه امکانات این ساز هنوز خوب معرفی نشده و به طور خیلی محدود با این ساز برخورد و از آن استفاده می‌شود به گونه‌ای که ما شاهد تکنوازی‌های کم و نیز عدم حضور این ساز در گروه‌نوازی‌ها هستیم.

 

این کم‌کاری تقصیر چه کسی است،؛ آهنگساز یا نوازنده؟
متأسفانه آهنگسازان امکانات این ساز را نمی‌شناسند و نمی‌توانند نقش خوب و برجسته‌ای به این ساز در ارکستر دهند بر این اساس همیشه پشت ارکستر مخفی شده است.

 

شما در این سال‌ها پژوهش‌های خیلی زیادی انجام داده‌اید، فکر می‌کنید این پژوهش‌ها چقدر در معرفی این ساز به کشورهای دیگر و ثابت کردن ایرانی بودنش موثر بوده است؟
من فعالیت‌ام برای معرفی این ساز در داخل و هم خارج از ایران بوده است. به گونه‌ای که در خارج از کشور در همه جشنواره‌ها و سمینارهایی که در مورد این ساز برگزار می‌شود شرکت و در خصوص ساز عود صحبت‌هایی را ارائه و کنسرت‌هایی را برگزار می‌کنم. در ایران نیز در شهرها و دانشگاه‌های مختلف سعی در معرفی این ساز دارم و تلاشم این است که تاریخچه و شیوه نوازندگی صحیح عود را به همگان ارائه دهم.
آخرین کاری که هم‌اکنون در حال انجام دارم یک برنامه 50 قسمتی به نام داستان بربط در رادیو فرهنگ است که حدود 30 قسمت آن تا به حال پخش شده. در این 50 برنامه در مورد شیوه‌های نوازندگی، تاریخچه این ساز، مکاتب عودنوازی و... در دنیا صحبت کرده و خواهم کرد.

 

گویا یکسری تغییرات هم در شیوه نوازندگی این ساز اعمال کرده‌اید. در این خصوص هم توضیح دهید؟
من بعد از کسب فیض از محضر اساتید داخل کشور و بعد از پی بردن به وسعت این ساز و عدم استفاده‌اش در ایران، به کشورهای دیگر سفر کردم و با مکاتب مختلف عودنوازی آشنا شدم. بعد از این‌که تکنیک‌های مختلفی را در کشورهای متعدد آموختم سعی کردم برای نوازندگی این ساز شیوه‌ای پیدا کنم که هم برای جامعه جهانی قابل قبول و هم این‌که متناسب با آن معیارها و اصالت‌های موسیقی ایرانی باشد. در واقع شیوه‌ای که هم اکنون ساز می‌زنم مخلوطی از تکنیک‌های جهانی و امروزی و مبتنی بر اصالت‌های موسیقایی ایران است.

 

آیا این تغییرات باعث نمی‌شود مخاطبان صدایی متفاوت از صدای عود را بشنوند؟
بستگی دارد ما صدای عود را چه گونه تعریف کنیم. اگر بخواهید بگویید صدایش همانی است که ما قبلا از آن در ایران شنیدیم، عودنوازی من آن ذهنیت را نمی‌دهد، ولی اگر بخواهید صدایی از این ساز با توجه به امکاناتش بشنوید، من با اطمینان این ادعا را دارم که صدای ساز من این‌گونه و مبتنی بر اصول نوازندگی جهانی است.

 

در صفحات موسیقی باقی مانده از 70 یا 80 سال گذشته صدای عود را نمی‌شنویم. به نظر شما آیا ما آن زمان نوازنده نداشتیم یا محوریت ساز عود در گروه‌نوازی مطرح نبوده است؟
در بررسی صفحات قدیمی به این مساله می‌رسیم که در آن دوران ما نوازنده عود در ایران نداشتیم و اگر هم داشته‌ایم به خاطر محدودیت‌هایی که سامانه‌های ضبط موسیقی داشتند، امکان ضبط صدای عود فراهم نبوده، بر این اساس نوازندگان بیشتر از سازهایی استفاده می‌کردند که صدای رسایی داشته و سامانه‌های مکانیکی ضبط قدیمی بتوانند صدای آنها را ضبط کنند. ما صدای ساز عود را در صفحات قدیمی نمی‌شنویم تا زمانی که استاد اکبر محسنی برای دومین بار این ساز را وارد ایران کرد و آن را زنده نمود، ولی در دوره بعد یعنی در دوره‌های صفحات گرام جدید، آثار خوبی از استاد عبدالوهاب شهیدی در قالب تکنوازی و نیز همراهی با آواز دیده می‌شود.

 

به نظر می‌رسد موسیقی‌ای که با عود اجرا می‌شود بیشتر سازی است تا آوازی. به نظر شما آیا ساز تنها قابلیت سازی را دارد یا آوازی آن هم می‌تواند مطرح باشد؟
برای این‌که این ذهنیت بوجود نیاید اخیرا من کارهای جدیدی را که ساختم خودم آنها را با آواز نیز اجرا می‌کنم. درواقع یکی از اهداف این کار نشان دادن قابلیت همراهی این ساز با آواز است.

 

در حال حاضر با توجه به مهجور بودن این ساز در ایران، آموزش آن چقدر اصولی انجام می‌شود و جوان‌ها چقدر گرایش به یادگیری دارند؟
متاسفانه مدرسان عود در ایران نوازندگانی هستند که قبلا تار و سه‌تار می‌نواخته‌اند و عود را نیز با همان تکنیک تار و سه‌تار آموزش می‌هند که به نظرم این کاملا اشتباه است. البته بتازگی می‌بینم که جوان‌های تهران و حتی شهرستان‌ها بیشتر به این ساز علاقه‌مند شده‌اند که باعث خوشحالی است.


اما همچنان مخاطبان موسیقی ایرانی چندان علاقه‌ای به آن ندارند.
اگر ما امروزه مخاطب کمی برای تکنوازی عود داریم، دلیلش براین است که بجز چند نوازنده معروف مثل استاد جلیل شهناز، فرهنگ شریف، کسایی و... ما نوازندگانی را که بتوانند با سازشان یک نفر را جذب کنند، کم داشته‌ایم.

 

این ذهنیت همیشه در مورد سازهای عود و بربط وجود داشته که در واقع یکی هستند، نظر شما به عنوان پژوهشگر موسیقی چیست؟
این دو ساز با هم متفاوت هستند. بربط فعلی ایرانی همان بربط دوره ساسانی است که براساس اشکال و ابعادی که روی ظروف قدیمی بر جای مانده، دارای کاسه کوچک و دسته بلند‌تری نسبت به عود است. در واقع از حیث ابعاد این سازها با هم متفاوت هستند. البته از نظر نواختن و نوع صدادهی نیز عود امروزی که بیشتر در کشورهای عربی استفاده می‌شود با بربط ایرانی تفاوت دارد.

منبع: jamejamonline.ir



از دنیای هنر و هنرمندان بیشتر بدانید

  • آشنایی با هنر نقاشی
  • 11نمونه دیدنی ازمشبک‌کاری روی تخم پرندگان!
  • 5 راه برای تقویت نوازندگی پیانو
  • مجسمه‌هایی عجیبی که گویی درحال حرکتند!!
  • گذری بر موسیقی و سازهای ایرانی
  • الفبای موسیقی

ادامه مطلب ...